اصولاً آدم غمگینیم حتی عکسهایی که تو مسافرت انداختیم همیشه یه غم تو چشممه دلم میخواد همش گریه کنم اما همونم نمیتونم گاهی . مدام آهنگ غمگین قدیمی گوش میدم تنها جایی که خوشحالم زمانیکه که خوابیدم نشخوار فکری دارم عصبیم خشمگینم هیچ امیدی ندارم هیچی منو خوشحال نمیکنه نمیدونم باید چیکار کنم چند روز دیگه میرم خوابگاه که 4ماه باید بمونم اونجا اونجا هم نمیدونم چیکار کنم میام نی نی سایت چون هیچکسو ندارم حرفامو بهش بگم اینجا هم ناراحتم میکنن. انگار قلبم تو قفسه آهنیه اینجوری درد میکنه من نمیدونم تا کی میتونم این همه غم و تحمل کنم چرا هر جا میرم همه خوشحالن حتی اینجا هم همتون خوشحالین پس من چیم کاش موجود حقیری مثل آفریده نمیشد هدف از خلقت من چی بود ؟
قرص و دکترم منو خوب نکرده
ج ن گ شده بود خوشحال بودم فکر میکردم میمیرم تنها امید زندگیمم پوچ شد