دیروز تو کوچمون خانم سابق یکی از همسایه هامون اومده بود داد و فریاد که اومدی اینجا چند ساله زن گرفتی نفقه این دو تا بچه رو نمیدی من یه زن تنها از کجا بیارم خرجشونو بدم بیا بچهاتو بردار ببر
زن دومی که مرده گرفته خیلی سن بالاتر از خودش بود
خلاصه که کلی فحش به مرده و زن دومیه داد و باهم رفتن وسایل بچه رو جمع کنن
مادر بچه سوار ماشین خودش نکرد و گفت با بابات بیا
باباشم از اون بدتر
دلم برای بچه سوخت نه مادر گردنش میگرفت نه پدر