بچه ها همه چی همونجور آسونه که فک میکنیم؟؟ ما خیلی داریم سختی میکشیم چند بار حتی باهم خداحافظی هم کردیم بااش لج بازی و راضی نشده الان ۲ ماهه نشده قلبم خیلی درد میکنه
هرچند نمونش داییم بوده که ده روز قبل خواستگاری رسمیش با پدر زنش دعوا کرده بود شدید ولی شد یا بابای خودم که خانواده مادرم راضی نبودن ولی بعد ها شدن شما تجربه ای دارید؟
بله من همسرم وقتی اومد پدرم گفت نه، همه باهاش حرف زدن همه ها مادربزرگ خاله شوهر خاله هر کی که بگی گف نه و نه
کاشکی اصرار نمیکردم کاشکی گوش میکردم کاش زمان به عقب برمیگشت
همسرم اومد با پدرم نرم صحبت کرد چند دفعه دیگه سری اخر بهش گفت اگه دختر تونو به من بدین خوشبختش میکنم به یکی دیگه هم بدین خوشبخت میشه ولی من مثه تاج میزارم سرم و این چرتا همیشه بهش میگم تو وکیل میشدی وکیل خوبی بودی
ببین اگه ناراضی هستن اصرار نکن
به پدرم نگفتم ولی یه روز رفتم خونه مادربزرگم گفتم کاش منو تو بیابون میبستین به درخت شب تنها بمونم ولی ازدواج نمیکردم
اخه مشکل اخلاق و این چیزا نیست که بگم ناراضین هم خانواده من خیلی خوبن هم خانواده اون باباش قبلا با یکی از فامیلامون مشکل کاری بدی داشت سر اون میگه نه اینا همشون اینجورین کل اطرافیان میدونند اینجوری نیست باباشو یکی تحت تاثیر قرار داده
