من متاهلم و به خاطر وجود بچه نوجوان توی خونه نمیتونیم زیاد رابطه داشته باشیم البته همسرم این موضوع براش مهم نیست میگه بریم تو اتاق درو ببندیم ولی من بچه هام یک لحظه رهام نمیکنن و خیلی هم کنجکاون حس میکنم یه چیزهایی میدونن خلاصه من احتیاط میکنم شاید ماهی یکبار یا نهایتا دوبار بشه کاری کنیم . حالا دیروز پسرم خونه مامانم بود ما هم فرصت بیشتری داشتیم ولی همش ده دقیقه هم نبود فوری تمام شد و من حالم بد شد طوری که میخواست گریه ام بگیره حالا این هیچی تا الان بازم خونه خالی بود ولی اصلا به روی خودش نیاورد که من دیروز ... نشدم فکرم سمت خود... میره احساس گناه میکنم بدبختی اینکه من خیلی فانتزیها تو ذهنم میاد که حتی روم نمیشه ازش بخوام چون توی چشماش میبینم نگاهش به من مثل زن فلان میشه .۱۲ ساله ازدواج کردم هیچوقت با د خ و ل ... ار ..ض ..ا نشدم ... خودم به صورت لمسی به وسیله شوهرم خودمو ...ا ر ض ا میکنم ....اگه من خود...ارض کنم خدا با من چکار میکنه... لطفا در آخر گزارش بزنید پاک بشه