2777
2789
عنوان

نامادری

278 بازدید | 32 پست

بچه ها من یه نامادری هستم اگه بخوام تعریف کنم خیلی طولانی میشه ولی خلاصه اش  میشه اینکه با کسی که بچه داشت ازدواج کردم و قرار بود در روز بیش از دو ساعت نبینمش مادرش خارج از کشوره و اصلا بچه رو کردن نمیگیره و من زمانیکه که ازدواج کردم به این بچه خیلی محبتها کردم خیلی زیاد اما متاسفانه ذات خوبی  وسایلامو برمیداره با لباس زیر هام کارهای ناجور مبکنه ادم میاره خونه ۱۶ سالشه مشروب قلیون سیگار همش رو استفاده میکنه شش ساله تر و خشکش میکنم خواستم راه درس رو بهش یاد بدم گفت به تو چه تو این شش سال نه رپز مادر دیدم نه تولد خیلی اذیتم کرده 

تو این زندگی هم خدا یه پسر بهمدادت که الان سه سالشه نه مسافرت تونستم برم نه هیچی 

همه خرجا برا ایشون میشه 

یه چیز خوب برا خونه بخریم میشینه میخوره تا تموم کنه که به من و بچه ام نرسه 

اینارو میگم که متوجه بشین لطفا نیش و کنایه نزنین بهم خیلی دوران بدی رو تو ابن شش سال کذروندم 

در کل سال یک هفته فقط میره پیش مادرش 

الان هم یه پسر ۱۶ ساله که هفت خط عالمه  شده چون از بچگی با باباش بزرگ شده 

دیگه دست و بالم نمیره براش کاری کنم 

خیلی بی ادبی کرده 

خیلی ناراحتم کرده این چند سال منتظر بودم که هجده سالکی بره اما دیدم نه قصد رفتن نداره 

خودم هم مریض شدم از کاراش از نمک نشناسیاش 

خونمون دو طبقه هست میخوام برم بالا با بچه ام زندگی بکنم موندم راه درس چیه 

پدرش هم برش نداره که بچه رو سر حاش بنشونه بگه اخترام نگه دار و فلان 

همش حس میکنم این جای من نیس 

تو حای اشتباهی ایستادم برای بچه ای که نه پدر بالا سرش بود همش تو کار 

مادر هم فقط پس انداخت همه کار کردم اخرش شد این

میگن تو مگه چیکار کردی 

واقعا موندم چیکار کنم 


متأسفم شرایط سختی هست

مراقب پسر خودت باش که درست تربیت بشه و سمت اون برادرش کشیده نشه 

همه شما سرباز هستید خانم‌ها همه شما ،،،حالا یا در جبهه حق میجنگی یا سنگ باطل رو به سینه میزنید.       همه شما سرباز هستید راه سومی وجود ندارد ❌

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

اصلا بچه ای نیس قدرشناس باشه 

شبا از صداهای ناجورش بیدار میشم اما پدرش راحت میخوابه خبلی خسته شدم کارهایی که برا بچه خودم نکردم برا ایشون کردم 

هر سال تولد بررک کادو اما دریغ 

خودش هم بچه نیس فک کنین این بچه هست مثل ادم های بزرگه اصلا ذات خوبی نداره 

همسرم هم میگه من موندم باهاش چیکار کنم 

هیچ کسی ازش راضی نیس 

من واقعا خیلی برام دیگه سخته اصلا امنیت ندارم طلاهامو میدزده وسایلمو کار بد میکنه 

کرممو برمیداره 

همش صبر کردم ولی الان خیلی خسته ام

چرا وسایلی که خوردنی هستش رو‌تقسیم نمیکنید 

من تو خونه خودم ۴نفریم میارم تقسیم میکنم 

چون بچه ام کوچیکه کم میخوره میگه نگه دار برای بعد 

همسرم دهبرابرشو میتونه بخوره ولی من نمیزارم کسی سهم بقیه رو بخوره 


برای لباس زیراتم قایم کن جلو دست نباشه جایی باشه که عقل جنم نرسه 

بشور سریع جمع کن نزار این عوضی ببینه 


و با اون پسر کلا حرف نزن اونم حرف زد نگاهش نکن اره نه جوابشو بده یا بگو نمیدونم چیه رو دادی سوارشده تو پیاده 


از بابت همسرتم بگیرش دستت به هر حال یه پسر داری نمیتونی ول کنی بری پسرتم بشه لنگه ی این پسر ۱۶ ساله

چرا وسایلی که خوردنی هستش رو‌تقسیم نمیکنید من تو خونه خودم ۴نفریم میارم تقسیم میکنم چون بچه ام کوچیک ...

عزیز از تو کشوم دیدم وسایلام نیس رفتم دیدم تو اتاقش بالغ بر ده تا لباس زیرام کثیف سفید 

مگه میزاره وسایل جا بگیره همون لحظه اول برمیداره 

جای خوب غذارو‌برمیدهره همه چیزو 

اصلا بچه ای نیس قدرشناس باشه شبا از صداهای ناجورش بیدار میشم اما پدرش راحت میخوابه خبلی خسته شدم کار ...

شما خیلی شل گرفتین 

باید انقدر جدی و پر ابهت باشید جرات نکنه حرف بزنه چه برسه دزدی کنه

شما خیلی شل گرفتین باید انقدر جدی و پر ابهت باشید جرات نکنه حرف بزنه چه برسه دزدی کنه

چون همسرم هیچ وقت پشتم درنیومده 

همسری که در مقابل بی ادبایاش همیشه سکوت کرده 

از همسرم هم بدم میاد ولی ناچار بخاطر بچه موندم اونم یه انسان بیخودی هست 

چون همسرم هیچ وقت پشتم درنیومده همسری که در مقابل بی ادبایاش همیشه سکوت کرده از همسرم هم بدم میاد ول ...

چه شرایط سختی 

باید لباس زیرارو جمع نمیکردی

میموند همسرت میومد میگفتی برو ببین چه گوهی بالا اورده 

تحریکش میکردی یه فست کتک حسابی بهش میزد 

چه شرایط سختی باید لباس زیرارو جمع نمیکردیمیموند همسرت میومد میگفتی برو ببین چه گوهی بالا اورده تحری ...

گلم نشونش دادم 

اما هیچی بهش نگفت 

اصلا همسرم خیلی انسان بیخودی هست 

هرکس بود بچه رو پرت میکرد بیرون 

واقعیتش الان وقتی تو جامعه میبینم ناپدری و نامادری انسان بدیه خوشحال میشم 

چون هیچ کس قدر منو ندونس

همیشه فک میکردم میان تو خونه میشم ملکه میشم رییس اما کلفتی بیشتر نشدم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792