مال منم بهم ریخت الان هیچ حسی بهش ندارم چون داشتم به آرزوی محالم میرسیدم ..که دیگه به گورمیبرم ..چقدرگریه کردم ..الانم داره وول میخوره ..فقط دعا میکنم سالم باشه ..انقدربه آرزوی بربادرفته گریه کردم ولی باید راضی باشم به رضای خدا ...باورت نمیشه بایه سهل انگاری کوچک الان ۲۳ هفته ..منو همسرم شاخ داریم حتی سونو نمیرفتم واسه تشکیل قلب ۴تا بی بی زدم گفتم محاله .رفتم سونو میگفتم نیس ..ولی دکترگفت ۹هفتمه بود باورنمیکردم میگفتم بگو نیس...الانم گذروندم شد۲۳ هفته..فقط سلامتی براش آرزو میکنم ..من مادرشدن دوباره تو توانم نبود😭
همون راضی ام به رضای خدا..دعا کن برام بتونم مادری کنم ...الان سرپسربزرگم..شبا قبل خواب رفتارمو میسنجم که کوتاهی درحقش نکردم یا بی دلیل دعواش نکردم...وای پسرم عاشقشه میگه مامان کی میخری داداشمو ...گفتم میری مدرسه بعد میگه مامان میشه نرم بمونم پیش داداشم ...ناراحت بودم پسرم میگفت چرا ناراحتی گفتم میترسم نتونم داداشتو بزرگ کنم ...میگه ملمان غصه نخور من کمکت میکنم ...بمن میگه میدونی چرا سرمن اذیت شدی چون کسی نبود کمکت کنه ولی من هستم برا داداشم ....دلم برای پسرم میسوزه .
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
26 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
