من مادربزرگم به همه تهمت میزنه و اخلاقای بدی داره درحدی که چشم نداره نوه هاش یه چیزی بخرن
خیلی ظلم کرده به ما حالا من خونش نمیرم که داستان برام نسازه یه مدتم هست دیگه سرکار اخراج شدم حالا بابام میگه خرجی بهت نمیدم چون نمیری خونه مامانم کلفتی کنی
باب دلمی بسکه تورو خوب کشیدن چشمای تو تهرونو به آشوب کشیدن باب دلمی بسکه دل انگیزه نگاهت
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
کمک نیست رسما نگهداریه نه میتونه راه بره نه کاری کنه نیاز به پرستار داره
خب شرایط سختیہ۔ ہم پدرت حق دارہ ہم شما
من خود دلم از مهر تو لرزید وگرنهتیرم به خطا میرود اما به هدر، نه دل خون شده وصلم و لبهای تو سرخ استسرخ است ولی سرختر از خون جگر، نه با هرکه توانسته کنار آمده دنیابا اهل هنر؟ آری! با اهل نظر؟ نه! بدخلقم و بدعهد، زبانبازم و مغرورپشت سر من حرف زیاد است مگر نه؟ یک بار به من قرعه عاشق شدن افتادیک بار دگر، بار دگر، بار دگر… نه!