شخصی که در موردش صحبت می کنم یه دختر مجرد سن بالا هست. لطفا فقط بر اساس حقایقی که میگم نتیجه گیری کنید.
خیلی قبلتر پیش من گله کرده بود که فلانی به من گفت با مرد زن دار نباش. گفتم مگه با مرد متاهلی؟ گفت نه تهمته. بیشتر پرس و حو نکردم که اون خانم بر چه اساس این حرف رو زده.
تا اینکه چیزهایی که خودش تعریف می کرد به نظرم اخلاقی نیومد. آقای متاهلی هست در همسایگی ایشون که همسر و فرزندانش ایران نیستند. این آقا با پدر و مادرش زندگی می کنه. طبقه مجزا. مثلا گفت میز خارجی خریده بود که خودش نتونست مونتاژ کنه. گفت زنگ زدم سیاوش اومد نصب کرد. در حالی که این خانم تنها زندگی می کنه. یا اومد سوسک رو کشت! یا داشتم می رفتم سفر بهش گفتم پام درد می کنه یورو خرید و خودش هم رفت از اون شخص گرفت و برام آورد و خیلی موارد اینطوری.
یه شب من پیش این خانم بودم. یه دفعه جیغ کوتاهی زد یه سوسک بزرگ زشتی بود. زنگ زد به کسی گفت ببین سوسک اومده. پنج دقیقه بعد اون آقا اومد و سوسک رو گرفت و رفت. قیافه اون آقا وقتی چشمش به خانم افتاد خیلی بشاش بود.
نظر شما چیه؟ چرا من این صمیمیت رو نمی تونم درک کنم.