خاااک تو سر مرد جماعت کنم که شعور و غیرت براشون نمونده.منم بعد شیش ماه شب عیدی اومدیم شهر خودمون خونه مادرم.از صبح پاشده دیوونه شده.جلو مادرم آبرومو برد.انقدر از من بد گفت و دروغ بهم بست.یهدفه موندم چش شد.
احساس میکنم دردش خونه ما موندنه.آخرش گفتم پاشو برو خونه ننت چی میخوای از جونم آخه.شب عید خانوادمو به گند کشید