خنده دار ترین م خجالت اور ترین خاطرات ممکنو بگین🙃

مادربزرگم یه بار داشته به دوستش می‌گفته خدا فلانی رو رحمت کنه از دهنش در رفته گفته خدا فلانی رو لعنت کنه۰🤣🤣🤣

یه بار به یه نفر ک رفته بود مشهد گفتم زیارتت مبارک😐

یه بارم ب ی نفر ک رفته بود مشهد زنگ زدم بگم زیارتت قبول یادم رفت بگمش

خنده دار نیست خجالت اوره

واییییی من تازه رفته بودم کلاس بسکتبال توپ بسکتبال گرفته بودم رو کمد گذاشته بودم یروز عمه هام اومدن خونمون پسر عمم ک ازم بزرگتره رفت برداشت از رو کمد منم انگار عاشقش باشم گردنمو کج کردم با لبخند نگاش میکردم🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️

ببین خودشو کار ندارم زاویه وایسادنم جوری بود ک کل هال میتونستن ببیننم🥲😭

وسط خواستگاریمون رفتیم داخل اتاق که صحبت کنیم یه لحظه دیدم خشتک شلوارم پاره هست دوتا شلوار مشکی داشتم اشتباهی اون یکی رو پوشیده بودم ولی خداراشکر چادر سرم بود سریع چادره رو دادم رو پام  که معلوم نباشه الان که از شوهرم میپرسم میگه من ندیدم ولی همون ساعت خیلی خجالت کشیدم فکر میکردم دیده  داشتم از خجالت بی هوش میشدم 😂

یبارم با بچه ها تو کلاس داشتیم میرقصیدیم

من داشتم شی.ک میزدم ک یهو معلممون اومد تو(:

کل اون زنگ تو جشاش نگا نمیکردم(:

بزار خجالت آورترین خاطره خواهرمو تعریف کنم

چندسال پیش عید غدیر رفتیم خونه یکی از اقوام دور که سید تشریف داشتن،این خانواده دو تا دختر یه پسر بزرگ داشتن،

رفتیم داخل شروع کردیم به روبوسی و تبریک عید به اعضای خانواده یهو نمی‌دونم چه فعل و انفعالاتی تو مغز خواهر من رخ داد که رفت با پسره هم روبوسی کرد🫣🥴آخه لامصصصصب چرااااااااااا😂😂

دوستم گفتش ک جلسه ی خاستگاری

خانواده ها گفتن ک برید تو اتاق ک مثلا با هم صحبت کنید

ولی ما به جای صحبت ( ل ب )گرفتیم😂😂😂😂

یعنی خاااااک... 🥴

وایییی ینی چیییی🥲