یک بارم دکتر رفتع بودیم خودش منو برد با اجیم بودم امپول زدم گریه ای میکردم پشت در میگفت گریه نکن به دکتر میگفت میشه بیام تو 😂😂😂😂
بعدشم که زدیم بیرون میگفت اسنپ بگیرم گفتم درد میکنه باسنم نمیتونم بشینم تو ماشین😂😂😂😐
گفت خب راح بریم یه سه تا ابمیوه گرفت خوردیم