ب نامزدم بگم ب چ دلیل آبجیم بستری هس

به دایی من نگفتن خودش فهمید ولی هیچوقت به رو زنش نیورد چندبار هم خودش برد بستری کرد 

قبل اینکه مراسم بگیرین حضوری بهش بگو ماجرا چیه فک نکنم وقتی حقیقتو بگی نامزدت ناراحا بشه چون ربطی به تو نداره مشکل خواهرته 

و اینکه ی عمر ترس اینکه یجا لو برین خانوادگی عابروتون بریزه خیلی بدتره واقعا

خب حالا چه عجله ایه مراسمو عقب بنداز 

یا می‌ترسی خواهرت که اعتیاد داره بیاد تو مجلست همه بفهمن بهش ؟

مطمئن باش بعدها کلی حرف در میاد حالا بگو شوهرت فرشته باشه 

از الان خودتو آماده کن و قوی باش 

عاقبت بخیر باشید هم خودت هم خواهرت 

ان شاء اله خدا به راه درست هدایتش کنه بخاطر جوانی خودش و گلهای باغش فرزندانش 

هر راست نشاید گفت

چقدر دلم برای آبجیت سوخت 

خیلی ناراحت شدم

طفلک چطور اعتیاد پیدا کرده تو این خانواده موجه 

اعتیاد به چی پیدا کرده یعنی تازه هست یا خیلی وقته داشته ؟!

به نظرم اصلا به نامزدت و خانوادش نگو و نزار بفهمن هرگز هیچ وقت 

 هی برید خونه اونها و برید بیرون هر چند بگی نامزدت تو رو خواسته و سنتی نبوده اما باز یه نقطه ضعف میشه برا تو و خانوادت و ممکنه از همین نقطه خانواده نامزدت یا خودش برای کوبدندنتون استفاده کنن

 چه بسا به هم بزنن 

ان شاءالله  آبجی زودی از دام اعتیاد نجات پیدا کنه و برگرده به زندگی و مایه افتخار بشه دیگه فشار از شما و خانوادتون و خودش برداشته بشه 

جز راست نباید گفت 

هر راست نشاید گفت..

نگو طفلی خواهرت گناه داره ابروش میره

مراسم زودتر بگیرید یا عقب بندازید یکم بگو ما اماده نیستیم 

همین فردا ببریدش با دکترش مشورت کنید شاید روز مراسمت بتونه بیاد