بیاید از تقاص پس دادن آدم ها بگید😮🤔

ب ظاهر هم اصلا نخواستم بفهمه ک من جریانشو فهمیدم،،،باهاش عادی رفتارکردم اما باید بهش میگفتم ک چرابااینکه میدونستی من ۱۲سال باشوهرم قبل ازدواج تورابطه بودم اومدی باحیله باهام دوست شدی،(رابطه جنسی نداشتم به هیچ عنوان اماعاشق هم بودیم)وهمه میدونستن ک شوهرم منو میخواد و۴بارهم اومد خواستگاری ووصالمون سخت بود،منم کلی بااین زنه درد دل کرده بودم ک ب چ علت سه بار هربارنزدیک عقد بدون هیچ دلیلی عقدمون بهم میخورد(واضح بود منی ک ب جادو اعتقاد نداشتم ب جادو مطمئن شدم،داخل بالشتی ک همیشه اتاق شوهرم بود یه برگه پیداکردیم ک حروفی باخون روش نوشته شده بود وچندجمله ب زبان عبری،باموی زن قیچی شده حدود۵سانت)یکی از طلافروشی های جنوب ک صبی بود ب پدر شوهرم گفته بود عروس برادرت چندبار ازم شماره جادوگرای صبی خواست ومن بهش دادم وچون خودت باهام رفیقی عذاب وجدان گرفتم اومدم بهت گفتم ک این زنه قراره فلان روز بره ماهشهرپیش یه جادوگرصبی،،پدرشوهرم اول باورنکرده اما ب زنش گفته همون روز گفتم بزار سرصبح برم کوچه ببینم الناز ازخونه میزنه بیرون یانه(شوهرالناز وسرعموی شوهرمه وشغلش جوریه که هر۱۵روز ۳روز میادخونه)طبقه گفته های پدرشوهرم،ساعت۷النازخانم ازخونه زده بیرون پسرش باهاش نبوده،پدرشوهرم یواشکی سوارماشینش میشه ومنتظر میمونه،همون لحظه یه ماشینی ظاهرا دربست بوده النازو سوارمیکنه وپدرشوهرم تعقیبش میکنه،قسم میخوره ک تا سربندر تعقیبش کرده اماظاهرا زنه فهمیده وب راننده گفته راهشو عوض کنه،پدرشوهرمم دیگه تو ترافیک ومسیر اون ماشینو گم میکنه ازسرعصبانیت برمیگرده خونه وخواسته جریانو ب برادرش(پدرشوهرالناز)درمیون بزاره اما قبلش فقط ب زنش میگه،مادرشوهرمم بهش میگه این کارو نکنه ممکنه بعد ماوسط ماجرا بیفتیم یاخونواده زنه بگن عمدا ب دخترمون تهمت زدین،،،ازقضا الناز عصر برمیگرده خونه وهمون موقع میبینه شوهرش ازسرکاربرگشته،بینشونم دعوا میشه ک کجابودی وفلان وحتی کتک هم میخوره اما بادخالت پدر بزرگ شوهرم اون روز ب خیر میگذره والناز تونست ازبازجویی شوهرش جان سالم ب در ببره،،،دلم خیلی پره خواهرای شوهرمم نی نی سایتن میترسم تاپیک بزنم مشورت بخوام اونا بفهمن وبگن بحای تاپیک مستقیم برو دخل النازو دربیار،،،ازتشویقشون ب اینکه میگن برو ابرو النازو ببر توشک افتادم،،،چرامدام تحریکم میکنن اماخودشون چیزی ب اون زنیکه نمیگن☹️

من یکیو میشناختم به همه دخترا و پسرا تهمت میزد 

دختر و پسر خودش ابرو نذاشتن واسش 

شرمنده کیبورد جملات اشتباهی نوشته

این ته داستانش ازدواج کنه بدبختیه