بهشون با خوبی بگین که خبر بدن ...
من یه فامیل های مامانم خیلی دوستمم داره و یهویی میومد ...حقیقتا آدم بی حاشیه و فرندلی هم هست ...بهش گفتم وقتی میخواید بیایید روز قبل خبر بدین تا من بتونم میزبانی بهتری داشته باشم...یهویی عصا قورت داده نکفتما ...با خوبی گفتم ...گفتم دوست داشتم این بار که میایید آش رشته میپختم براتون...دفعه بعدی بگین چه زمانی هست تا براتون بپزم ...اینطوری نه رابطه خراب شد نه بدش اومد و همیشه هم خبر میده زودتر...
در مورد زایمان و بیمار نظرم متفاوت هست و اعتقاد دارم آدم خونه هرکسی شام و ناهار نمونه اما در مورد استارتر اون تاپیک قضیه کاملا متفاوت هست.
اول که مهمونها برای شام و ناهار نبودند صرفا برای آوردن هدیه بود و اینکه اگر من و شما هم بودیم قطعا ناراحت میشدیم آدم یه روز دو روز سه روز شرایط نداره ده روز دیگه بهانه است آدم حس میکنه طرف می خواد از الان گربه دم حجله بکشه و به نوعی سنگ اندازی کنه. اونی که شما و بقیه گفتید در مورد مهمان یهویی هست یعنی بدون هماهنگی هست.
در ضمن انتقادی که به اسی شد برای این بود که خودش حق به جانب می دونسته و از گله خواهر شوهرش ناراحت بود در صورتی که اونا این موضوع رو مطرح کردند که فردا عروس نگه به من احترام نگذاشتن خونه من نمیان در واقع برای آینده گفتند. و پیام دادنش کار بینهایت بدی بود. فراموش نکنید ازدواج وصلت و پیوند دوتا خانواده هست.
در نهایت انسان موجودی است اجتماعی و در بافت فرهنگ زندگی میکنه کسانی که بخوان خلافش عمل کنند آسیب می بینند پس باید خودشون وقف بدن نه اینکه ناراحت و عصبی هم بشن از رفتار بقیه که مطابق با عرف هست
پ.ن: من اصلا برادر ندارم درونگرا و مهمان گریزم
من خودم شدیدا رفتوآمد و مهمون دوستم منتها تا زنگ نزنن نگن نمیرم . میگم شاید تمیز نباشه دورشون گرونی هست . اصلا جفتشم اوکی باشه شاید اون موقع حس،و حالش،نباشه .بخصوص خونه عروس که اصلا . واقعا هیچ وقت عروس،و زنداداش دختر خانواده نمیشه . ولی خب باید اینم مثلا پذیرفت که وقتی فاصله بیفته کلا میفته و دیگه گله نباید باشه . مشکل اینه که یه سری دعوتم نمیکنن فاصله میگیرن بعدفاصله افتاد گله میکنن که به ما سر نمیزنن یا دوستمون ندارن . ما آدمای اینطوری داریم که سه سال یک بار دعوت میکنه بعدا میگه حالی،نمیپرسند ازمن؟... منطورم اینه هر عملی،عکس العملی داره
والا ما هم دوست نداریم بریم تو این گرونی دیدن عروس و زائو رفتن دست خالی نیست
کاش دو تا مثل شما تو فامیل ما بود
بخداوندی خدا ارزو دارم وقتی میخوام برم خونه تازه عروس یا زائو یا هر چی وقتی زنگ زدم بگن نیا همینو بهونه میکنم دیگه کلا نمیرم
خب رسمه میرن پیش کسی که زیارت رفته بعد بنده خدا هزینه هم کرده بود هرکی بود بهش برمیخورد اون خانوم احتمالا از رسم و رسومات خبر نداره خوششم نمیاد
بعد تازه یکی از همینا پرو پرو میگه باید بریم باید استقبال کنن و فلان والا شعور هم خوب چیزیه مزاحم آرامش میشن میان تیکه میپرونن وای بچت ریزه وای چقدر سفیده وای چرا کوفت خوردین وای چرا این لباس و پوشیدی و......
برعکس دیگه
جای اینکه یه غذای مقوی درست کنن، بزنن ظرف یکبار مصرف ببرن دم در بدن و برگردن، میرن تو میشینن تازه انتظار غذا هم دارن.
بخدا هرکی از خونواده مون زایمان کرد، غذای مقوی فراوون درست کردم، بردم دادم و خلاص. پا نذاشتم تو خونه اش تا ۱۰ روز آینده. برای وفات هم رفتم چای و خرما خوردم برگشتم.
نمیگم من خوبما، اینارو گفتم شاید دونفر ازش استفاده کنن. منم از مردم یادگرفتم بخدا.
خودمون رو عوض کنیم.
یسریا تا طرف زایمان میکنه میرن مثلا دیدنی طرف و بچش دوروز زمان نمیدن طرف ی ریکاوری کوچیک بشه بعد بریزن سرش
یسریا که اینجا من شنیدم میگفتن مادرشوهرم و کلا خانواده شوهر میموندن خونم
حالا اینا هیچی خانواده ما همین تازگی زایمان کرده بود خانم ما رفتیم خونش به دعوت خودش
گفت بیاید بعد برداشته بودن یسریا با بچه هاشون اومده بودن نزدیک بودن برن رو بچه تازه متولد شده خونشم که کلا پوکوندن
حرفتون متین و ۱۰۰ددصد درست
ولی چرا خودش انتظار نابجا و بیخود داره؟؟
همهچیز یکطرفه برای خودتون میخوایید؟؟
من خودم توی اون تاپیک بهش اعتراض کردم
وقتی مهمان راه نداده خونه اش بیخود میکنه تاپیک ناله و نفرین میزنه از هیچ طرف و زاویه ای انتظار نداشته باشبد
نه اونکه به نفعتون بخواهید اونکه براتون زحمت داره را نه
