2777
2789
عنوان

ی مشکلی دارم چجوری ب نامزدم بگم

| مشاهده متن کامل بحث + 606 بازدید | 44 پست

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

ن حساس نیسمن خودم احساس ضعف میکنم در مقابلش اگه بدونه

ول کن بابا اتفاقِ پیش اومده، توچیکارکنی؟

مگه تقصیرتو بوده؟ به روی خودت نیار

کاربری نمیدونم چندم🤔از نی نی سایت متنفرم🌱اومدم جواب یه بنده خدایی روبدم که طبق معمول و آزادی بیانی که موج میزنه،تاپیک ترکید😶بخاطرامضام تعلیق نکنن صلوات😐 حوصله بحث ندارم،حق باشماست دوست عزیز☺️حتی به غلط!

برای من دقیقا همچین مشکلی پیش اومد البته من جای نامزد شما بودم و خانواده شما شبیه خانواده شوهرم برادرشوهرم زندان بود و توخواستگاری همچین چیزی نگفتن و من بعد ازدواج فهمیدم معتاد بوده و زندانه با اینکه خانواده شوهرم و شوهرم خیلی ادمای خوبین من به شدت از دستشون عصبانی هستم که اگه قرار بود منم عضوی از اون خانواده باشم باید بیان میشد بعد ازدواج شوهرم به من گفت و من هنوزم به روی پدر شوهر مادرشوهرم نیاوردم ولی خیلی بدم اومد ازشون بخاطر این موضوع

آخه باز بعدا بفهمه دروغ گفتم، مطمئنم خیلی ازم ناراحت میشه

عزیزم خواهرتون و بگین بستریه دروغم نیست همسرشم اگه پرسیدن بگین گرفتاری پیش اومده نیستن فعلا درکل ضعف نشون نده پیش نامزدت

اگه چیزی ناخواسته ازطرف من اذیتتون کرد من معذرت می خوام

ای بابا چه کاری هست که عقب بنداری ، بگو مریضه بستری هست ، بگو خونش الوده هست باید تحت درمان باشه ، ب ...

نمیدونم

واقعا ازین شرایط خسته شدم

باز میگم آبجیم بیاد و ببینه عقد کردم و اون نبوده، ناراحت میشه

ی دونه خاهر دارم کلا

برای من دقیقا همچین مشکلی پیش اومد البته من جای نامزد شما بودم و خانواده شما شبیه خانواده شوهرم براد ...

من اصلا نمیتونم بگم

میدونم اگه بگم هم رفتار نامعقولی نداره

اما خودم ی حس ضعف دارم با گفتنش

نندازم عقب؟ اگه اومد و ناراحت شد ک چرا صبر نکردی تا بیام چیکار کنم

مگه باخواهرتون صحبت کردین که تااومدنش صبرکنین اگه آره که صبرکنین تابیاد

اگه چیزی ناخواسته ازطرف من اذیتتون کرد من معذرت می خوام

آخه باز بعدا بفهمه دروغ گفتم، مطمئنم خیلی ازم ناراحت میشه

خب پس بگو رفته زندان.اینم بده

مادر شدن مثه آتو دادن به دنیاست، همیشه استرس داری همیشه نگرانشی .پسر قشنگم از وقتی اومدی هر روز مامانی بهاره😍.مادر بودن حس عجیب و خاصیست. احساس میکنم قلبم جایی بیرون از سینه میتپد.   پسرم، مرد کوچکم، جهان برای من در تو خلاصه میشود💙💙💙   پسرم آرام دوستت خواهم داشت طوریکه هیچکس به جز خودت این حس مرا درک نخواهد کرد💙

مگه باخواهرتون صحبت کردین که تااومدنش صبرکنین اگه آره که صبرکنین تابیاد

قبل محرم گفتم بیا برو سالم شو ک بعد محرم میخام ازدواج کنم

گف باشه، بخاطر تو میرم

منم خیالم راحت بود تا محرم تموم بشه، سالم شده و برگشته

ک این پروسه بستری شدن لعنتی طولانی شد

نگفتم بهش ک صبر میکنم، اگه صبرم نکنم ممکنه دلش بشکنه

قبل محرم گفتم بیا برو سالم شو ک بعد محرم میخام ازدواج کنمگف باشه، بخاطر تو میرممنم خیالم راحت بود تا ...

اگه مقدوره براتون صبرکنین بزارین براش قوت قلب شه که براش ارزش گذاشتین تادیگه نره سمت مواد

اگه چیزی ناخواسته ازطرف من اذیتتون کرد من معذرت می خوام

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792