کلن ی بار تو عمرم عاشق شدم اونم خودش بعد چارسال گذاشت رفت دیگه بعدازاون خیلی خواستگار و خیلی ادم بودن ک دوس داشتنشونو ثابت کردن اما دیگه خیلی برام بی ارزش شده این چیزا
هعی عشق. همش دوروغ بعد. ۱ سال باهم نامزد شدیم حالا. میخواد طلاقم بده بخاطر این که مادرش منو نمیخواد
من به عشقم رسیدم و بیست و دو ساله داریم زندگی می کنیم.اما از قبل تنهاتر شدم.دقت کنید عاشق کی میشید و عشقتون رو کجا خرج می کنید.اصلا خوشبخت نبودم
من عاشقشم
اون فقط یه کراش ساده روم داره
نمیشه
اول لینکه معروفه دوم اینکه خانوادم ازش بدشون میاد
سوم اینکه دوتا نقطه مقابل همه زندگیامون🥲
بخاطر اختلاف فرهنگی و قومیتی و سن کممون خانوادم مخالف بودن.
منم از همون اول دوس داشتم خانوادم در جریان دوستیمون باشن.
تا فهمیدن کلی مخالفت کردن همسرم چندبار خواستگاری کرد و خانوادم خیلی سرسخت مخالفت کردن.
تا اینکه بعد از تموم کردن ارشدم دیگه مخالفتی نکردن و همسرم اومد خواستگاری و ازدواج کردیم.
البته تو اون ۷ سال خیلی با خانوادم سر خواستم جنگیدم. خودمو با چاقو زدم و ...
تلاش هم نخواستم ولی با این همه بی احترامی و بد تمومش نمی‌کرد خدا می‌دونه چی بسرم اومد از امام رضا میخام امشب به دل هممون نگاه کنه 😔
هعی میشه تو این شب عزیز از خدا بخواید برام اونی که دوسش دارم برگرده🥲
معشوق جماعت ذات ندارع از من به شما نصیحت
ماهم تلاش خاصی نکردیم به مادرش گفت اومدن خواستکاری خانواده منم قبول کردن و تمام
فقط قسمت سختش اونجا بود که دوسال همو دوسداشتیم ولی اون ترسیده بود من قبول نکنم منم همینطور
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
24 ثانیه پیش
24 ثانیه پیش
25 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
