کمتراز سه روز دیگه دخترمو بغل میگیرم بعد ۹ماه انتظار و چالش های مختلف،من هنوزم باورم نمیشه خدا منو مادر کرده هنوزم گاهی شک میکنم ولی دستمو رو شکمم میزارم و دخترم واکنش نشون میده به معجزه و لطف و محبت خدا هزاربرابر ایمان پیدا میکنم،بخوام از حالم بنویسم خیلی سردرگمم از یه طرفی دارم کارای قبل عملو انجام میدم مثل هماهنگی اتاق خصوصی و عکاسی ذخیره بند ناف ….ازیه طرف کارای خونه و اماده سازی هرچی که لازمه برای ۱۰روزی که مادرا میان میرن برای کمک،هم وقت ندارم هم تحملم و سنگینی خیلی اذیتم میکنه
دختر عزیزم بدون خیلی دوست دارم و عشقی که بهت دارم غیرقابل وصفه ،دلم تنگ میشه برای اینکه دیگه قرارنیست تو شکمم باشی و تو هرلحظه کنارم باشی،تو ۹ ماه بهترین رفیقم بهترین همراهم بهترین دلگرمی بودی،قربون دست و پات برم که یه لحظه اکر دیرمیشد قلبم ازجاش درمیومد،دلم تنگ میشه برای تمام لگادات و چرخشات،ولی خوشحالم که یجوره دیگه به اغوشت میکشم،امیدوارم همه کسای که انتظارمیکشن زوده زوددد حس شیرین مادریو تجربه کنن❤️🩵🤰