یعنی اینجوریم که هرکاری کنه در حد 5 ددیقه ناراحت میشم ازش.بعدش دوباره خودمو میکشم براش.واقعا دست خودم نیست حاضرم جونمو براش بدم حتی بدترین بلارو بخاد سرم بیاره میگم گناه داره بچست حق میدم بهش...
ولی با زبون نمیتونم بگم چقد دوسش دارم
در حدی طرفشم همیشه که مامانم ازم ناراحت میشه که چرا انقد با اجیم اوکیم و جونمو براش میدم همیشه حقو به اون میدم
حالا اتفاقی فهمیدم تو فکر خودکشیه بچها دارم روانی میشما من خودم 6 بار خودکشی ناموفق داشتم ولی برا خودم اصن ناراحت نیستم برا اجیم دارم دق میکنم ولیئ کاری نمیتونم بکنم براش هرکاری کردم مامانم اینا نمیبرنش پیش روانشناس خودمم نمیتونم ببرمش نه پولشو دارم نه حتی اجازه دارم تنهایی باهاش برم بیرون
فقط هی میرم کلی مطالب روانشناسی میخونم که شاید بتونم یکم کمکش کنم
من 16 سالمه اون 12
دلیل این فکرای خودکشیشم مشکلات خانوادگیه تروماهای بچگیشه افسردگیشه اضطرابشه