یک نیرو بسیار قوی من رو سوق میدهد به سمت یخچال
از پایین آخرین کشو
انگور های بلوری قد کشیده باغ
فقط
چند قدم باهاشون فاصله دارم
چهار قدم تا راه رو دو قدم تا در طلایی یخچال
ولی
ولی حال ندارم راه برم تا اونجا بعد تازه بشورمش بعد تازه بخورمش
حال جویدن هم ندارم ☹️
کاش دوستم اینجا بود گازش میگرفتم مجبورش میکردم برام انگور بیاره😭
اون بچه سُبُکی هست
سُبُک/فرز چابک/