میفهمم از عمق وجود درکت میکنم هیچوقت اون محبتی که دادم‌پس‌نگرفتم از دروبریام واس همین دیگ آدم خوبی نیستم
چهارتا برادر دارم بزرگه سر هر دوتا بچش مجرد بودم کادو بردم دیدن بچش رفتم اون حتی عروسیم‌نیومد بچمم ندید برادر بعدیم دقیقا همینطور اولیش ک ۲۰ سالشه اینکار باهام کرد بعدیش هم همینطور آخریش باورت نمیشه لباسایی واسش میخریدم که زن داداشم خسته میشد دیگ تنش نمیکرد ولی جنسش انقد خوب بود تکون نمیخورد میگفت همه میگن جقدر لباساش خوشکله بعدی هم کلا از اول باهامون رابطش قطع کرد من بچه هاش ندیدم اصلا کوچیکه هم طلا خریدم واسش بچش کلی لباس دیدن بچم نیومدن کادو پیشکش تو بیمارستان سر بچه هام مثل بچه یتیما بودم ن پدری ن شوهری ن خانواده شوهری هیچکس دیدنم نیومد تخت بغلیم بچه سومش بود انقد میومدن میرفتن من شاخه گلم نگرفتم از کسی فقط مامانم گلدون گل آورد واسم
من قبل از ۴۵ روز که به دنیا بیام خاله شدم
یادم نیست فقط موقعی که عمه بهترین روز بود برام آخ که تا الان عاشق برادر زاده م هستم راستی گفتن عشق یکی وخدا یکی
قبل از دنیا اومدنم خاله شدم
من ۱سالم بود که خاله شدم
عزیزم 🥺 🫂 قدم کوچولوت مبارک
من یادم میاد بچه بودم عاشق لوازم تحریر بودم
وضعمون بد بود
با التماس گریه میکردم ازشون میخواستم سالی یبار برام چیزهای کوچیک مثل جامدادی چیزی بخرن
هیچوقت استفادشون نمیکردم فقط نگاشون میکردم
نو نگه می‌داشتم
آنقدر که بعد گذشت بیست سال انگار تازه از فروشگاه خریدی
خودم دوستشون داشتم
اما برا اینکه دل بچشو شاد کنم
دونه دونه میدادمشون به بچش
میگفتم اینو برات خریدم
چون خودمه پول نداشتم براشون چیزی بخرم
خاله که نمیشم ولی الان24سالمه تازه داداشم نامزده
۱۴
۳۰ سالگی عمه
خاله هم هیچ وقت نمیشم چون آبجی ندارم
۳۱ سالگی عمه شدم
من نه عمه میشم نه خاله
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
