بابام از مامانم خیلی عقده ای هست و خیلی زیر لبی فحشش میده من و آجیم هم بهش بی محلی میکنیم خیلی عقده تر شده.
میترسم آجیم که رفت دانشگاه شروع کنه عقده هاشو سرمن و مامانم خالی کنه و چند تا دعوا گنده راه بندازه
یا به مامانم از هر طریق آسیب بزنه
بابام معلمه همش خونست خیلی بعیده بره بیرون بعد خیلی هم بددهن و عقده ای هست بیشتر به خاطر ژنشه
مامانم عمل گوش کرده اگه آب بره تو گوشش یا سرش ضربه ای بخوره کر میشه دور از جون دکتر گفته
بعد میترسم توی غذامون چیزی بریزه چون حتی مامانش میگفت تو غذای بابا بزرگ یعنی شوهرش شیشه ریخته تا سریع تر بمیره ، بابام هم حرف شنو مامانبزرگمه
بعد این چند وقت خیلی عقده ای شده بود مامانم گوشی رو گذاشته بود روی میزه حال اومد دید صفحه کلا شکسته
رفت پیش تمیز کار گفت ضربه بهش خورده در واقع بابام شکسته بود گوشی رو چون هیچ وسیله ای بهش نخورده بود
کلا سالی یه بار به یکی از وسایل مامانم ضربه میزنه یا میدزدتش
من کلا ۱۵ سالمه هر روزم شده استرس هم روز گریه میکنم
راستی بابام در طول روز عادی رفتار میکنه ولی عقدش خیلی زیاده کار دستمون میده