2777
2789

سم نبود 

یکی از همکلاسیا برمیگشت پشت سرش نگام میکرد 

هر دقیقه یکبار! فک کردم چیزی رو صورتمه 

اصلنم بیخیال نمیشد

ترم دو خواستگاری کرد😂😂گفتم قصد ازدواج ندارم و جدا از این سنمون اصلا مناسب ازدواج نیست

از همون ترم منو از چی میدید میرفت راست و برعکس

دیوونه بود بنظرم

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

هیچی ساعت ۷ رفتیم ( منو آبجی دوقلوم یک دانشگاه هستیم )

فهمیدیم کلاسای یک ساعته تشکیل نمیشن 🤣🤣🤣( تو گرما نشستیم همونجا )

هیچی ساعت ۸ رفتیم سر کلاس بعدی 😢

چون انگلیسی باید حرف میزدم و خودمو معرفی میکردم صدام می‌لرزید و خیلییی مسخره بود اما خیلی خوش بود 🤣🤣( بچه هامون اکثرا دانشگاه رفته بودن و عادی رفتار میکردن اما من اصلا ... 🤣)

اما بدیش این بود به غیر از یک نفر بقیه همه خوابکاهی بودن و باهم اکیپ شده بودن و من تک افتاده بودم .

راستی جشن ترم اولی ها هم ما اعلامیه اش رو ندیده بودیم 😢

روز اول وقتی داشتم از ورودی دانشگاه میرفتم داخل پام گیر کرد به یه جا، نزدیک بود بیفتم

یهو یه پسره برگشت خندید گفت تو که عینک زدی باز ندیدی؟🤣🤣🤣🤣 چشمِ اضافه میخوای؟

حالا فرض کن من یه ادم درونگرام و هزاربار از این اتفاق میترسیدم🤣

مشکل کارهای ما اینه که برای رضای همه کار می‌کنیم، جز خدا..✨️🌾

اولین کلاس من آزمایشگاه بود ، من فکر میکردم قرار از هفته ی بعدش شروع بشه به صورت اتفاقی تو روز دوشنبه ولی ساعت 3 برای پیدا کردن آدرس آزمایشگاه رفتم خیلی شیک وقتی پیدا کردم با حراست صحبت کردم گفتم میخوام برو طبقه ی سوم ، گفت برو رفتم کلاس رو پیدا کردم دیدم داخل کلاس استاد و دانشجو ها هستند منم همین جوری حواسم نبود داشتم داخل کلاس رو نگاه میکردم به وسایل آزمایشگاه یهو استاد گفت خانم فلانی با تعجب گفتم آره یهو داد که چرا جلسه ی اول نبودی الان جلسه ی دوم چرا دیر کردی الان دو ساعت از کلاس گذشته بیا داخل کلاس حالا من با شال و مانتو بدون کیف و دفتر و خودکار وسط کلاس بماند که مجبورم کرد جزوه هارو بنویسم و کلی سوال داد و .... ولی خوش گذشت 

آخییییییمن نمیدونم برم یه شهر دیگه یا شهر خودم

بچه های ما که خیلییییییی دارم اذیت میشن تو خوابگاه . 

اگه وابسته هستی به خانواده و حق انتخاب داری اصلا نرو شهر دیگه در غیر اینصورن فکراتم کن 

میریدی بش

نه بابا شل بگیر

نه تو کسی رو میشناسی نه کسی تورو میشناسه

سعی کن لذت ببری از دوران دانشجوییت😂

مشکل کارهای ما اینه که برای رضای همه کار می‌کنیم، جز خدا..✨️🌾

روزای اول دانشگاه بعد از جشن نو ورود ها اتفاقی یکی از دوستای دوران راهنماییمو‌ دیدم کلی ذوق کردیم همو دیدیم البته دو تا رشته ی متفاوت بودیم 

توی دانشکده خودمم چندتا از همکلاسی های دوران دبیرستانم باهام هم رشته در اومدن ک البته بعد از چند ترم ازونجا رفتن تغییر رشته دادن 

چون رشته م خیلی سخت بود 

اون سال ۱۵۰ تا ورودی داشتیم ولی خیلی ها رفتن و فقط ۴۰ نفر فارغ‌التحصیل شدیم یادش بخیر 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792