میدونم حرفش بد بود میدونم دل دختر عمم شکسته خیلی ناراحتم خودم خیلی اصلا این حرفو قبول ندارم
الان هرچقدر به دخترعمم میگم به خدا خبر نداشتم خودش گفته دوست دارم عقدم باشی میگه نه ایشالله خوشبخت شی
خیلی ناراحتم حالم بده واقعا نمیخوام دلش بشکنه
چیکار کنم به نظرتون
اخه الان بگم مامانبزرگم الهی لال شیم میگین گناهه
خودش یبار طلاق گرفته قبل از بابابزرگم بگم تو خودت نیا؟
چیکار کنم