یه ساله پدر شوهرم فوت کرده و مادرشوهرش تنها زندگی میکنه. کلن هم 5 تا بچه داره ک شوهر من آخرین. 3تا دختر 2 تا پسر. با شوهر من ی مدل خاص تریه نسبت ب بقیه. هر شب باید شوهرم بش زنگ بزنه والا مثلا 12 1 شب زنگ میزنه با لحن گریه ای میگه چرا زنگ نزدی نگران شدم... یا اگر بهمون سپرده باشه وسیله ای بگیریم براش روزی دو سه بار میزنگه میگه گرفتید چی شد؟ از وقتی هم من حامله شدم اصلا هوامو نداره درحالیکه قبلا میومد خونمون همه کار میکرد ظرف میشست بیشتر میگفت خسته نباشی الان ظرفارو نصفه میذاره میره. هر وقتم من بخاطر حاملگی مریض شدم فشارم افتاده یا هر چی سریع برگشته گفته من مریضی حالم خوب نیست.... چی کارش کنم بنظر تون؟ چ رویه ای پیش بگیرم باهاش