دو شب پیش ساعت یه ربع به یازده شب اومده خونه، منم فکر میکردم سرکاره و کارش طول کشیده ، اما گف رفته بودم خونه مادرم، من ناراحت شدم و گفتم چرا تنها رفتی میتونستی ماروهم ببری، گف مادرم زنگ زد گف دلم تنگ شده بیا اینجا ببینمت منم رفتم کارخوبی کردم صدبارم مادرم زنگ بزنه میرم...منم دلم شکست و تا الان دلخورم ازش...من نمیگم نره اما میگم تو الان مجرد نیستی تنها بری میتونستی مارو هم ببری اما اون اینطوری جوابمو داد... بنظرتون حق دارم قهر باشم یا نه؟
وقتی اینطوری میگه باید بهش بگی برو تا خسته شی بیکاری
اینکه بهش سر زد تنهایی کار بدی نیست
ولی اینکه خبر نداد و بعدش بهت گفت کار قشنگی نبود
بیخیال سخت نگیر
با مردا با لحن طلبکار و دلخور حرف بزنی نتیجه نمیگیری
منم خیلی پیش میاد شوهرم تنها می‌ره خونه مادرش شاید اون بخواد هر روز بره دیدنشون ولی من اعتراضی نمیکنم هر وقت خودم بخوام برم میگم امروز منم میام دیدنشون و باهم میریم
شما پیش نیومده تنها بری خونه مادرت؟
گاهی آدم دوست داره با والدینش خلوت کنه
نه به این معنا که همسرش واسش بی ارزشه
از حرفت برداشت اشتباهی داشته و بد جواب داده، ولی در کل بعضی وقتا یکم هم باید بهشون آزادی داد و ازشون فاصله گرفت و مثلاً بعضی جاها مثل خونه مادرش تنهایی بره، زن و شوهر همش نمیشه بهم چسبیده باشن
شمازیاد حساسی
به نظرم زیاد گندش کردی
من گاهی خودم میگم برو به خونوادت سر بزن همونجوری که من گاهی نیاز دارم تنها برم خونه مادرم
منو همسرم بخاطر این تا حالا خودمون رو ناراحت نکردیم
باید اطلاع میداد
عزیزم آویزون نیستم گفتم از این به بعد تنهایی برو، ولی وقتی من همه حرفامو به شوهرم میگم انتظار نداشتم اون منو غریبه فرض کنه، بعدشم ناراحتیم بیشتر از این بود که خبر نداده بود میتونست بگه من امشب دیرمیام میرم خونه مادرم
اینکه تنها بره ناراحتی نداره بالاخره میخوان مادر و پسر خلوت کنن همش که نباید شما باشی
ولی باید میگفت که اونجاست
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
30 ثانیه پیش
30 ثانیه پیش
30 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
