عروسی مختلطه
منم نمیتونم برم اگه بخوام میتونما ولی به کاری که میخوام انجام بدم لطمه میخوره
همسر عقدیمم گفت فکر کنم برم
خودمو کارمو غرور زنانمو در اولویت میذارم و مثل یه جوجه اردک پشت همسرم دوون دوون نمیرم که برم ببینم چی میشه
و همچنین زندانبان هم نیستم که بگم نرو اونجا با اینکه حساسم
براش تکلیف تعیین نمیکنم به دور از انرژی زنانه هست
اگه نرفت که هیچی عاشقش میشم که به من ارزش میده و بدون من نمیره خوشگذرونی
و اگه رفت کاریش ندارم بعدا بهش میگم انتظار میرفت بدون نامزدش نره عروسی اینطوری جفتشون ارزششون کمتر میشه تو فامیل و همچنین خودش این حس رو القا میکنه که خانومش براش مهم نیست
نظر؟؟؟