میخوام یچیزی بهتون بگم

تو اول باید اثبات شه جایزه داری اون جایزه چیه 

بعد ادم تلاش کنه هر کی به وسعش میفهمیی چی میگم؟؟

وقتی وعده بهشت داده خب بهشت چیه بهمون نشون میداد 

بعد ازمون بندگی میخواست

بعد از کجا معلوم وجود داشت؟؟کی دیده بود؟چه قبل چه بعد؟

از کجا معلوم علفی شیره ای چیزی نزده بودن

چرا اونیکه با چشم خودمون میبینم چی درسته غلطه رو ول کردیم چسبیدم به بعد مرگی که یه نفرم یه ثانیه زنده نشده از اونور بهمون بگه ها؟

چرا ایمان به چیزایی که معلوم نبود وجود داشت یا نه داشتیم اما جلو چشمون خوب بد میدونستیم چیه رو ول کردیم چسبیدیم اون دنیا ها

قبول کردن کورکورانه یه چیزی میشه جهالت

طرفداری از چیزی که ضدعقلته هم میشه حماقت

میدونی دین بهشت جهنم هه قدرت اون خدا ساختگی رو زیرسوال میبره ینی چی این حرفا

یا میگه اومدین برای  اثبات لیاقت داشتنتون امتحان ابتلا ازمایش

بهشتین یا جهنمی

مگه خدا ح..م زاده عالم نیست؟

خب اونوقت باید بدونه انتخاب ما چیه درسته؟

پس این ک..صشرای به ظاهر امتحان مثلا برای چیه؟؟

چرا از اول نرفتیم بهشت جهنم اصلا اگه وجود داشت🙄

اگه عالم بود اخرعاقبتمونم میدونست کجا باید قرار بگیریم

پس اومدنمون بی فایده بازیچه مسخره بود و هس

یا اگه نمیدونست زندگی مون چی میشه ینی نمیدونست بهشتی هستیم یا جهنمی و این انتخاب رو برای خودمون ازاد گذاشت اونوقت نادان بودن اون معلوم میشه

میفهمین؟؟

ینی اون خدا ناقصه چرا؟

چون اخر عاقبتمونو نمیدونست

پس اگه میدونست اومدنمون برای چی بود؟چرا از همون اول بهشت جهنمی که همیشه ازش زر میزدن نرفتیم ها؟

و اگه ما ازاد بودیم اونوقت وجود خدا معنا نداشت ینی خودمون بودیم و تمام

 بهشت جهنم هم ک..یر خر

وفتی خود ما بودیم پس بهشت جهنمم میتونستیم دستکاری کنیم درسته؟

چون خدایی وجود نداشت

 اما اگه خدا عالم بود اونوقت ما برده بودیم فقط دستورات رو اجرا میکردیم و هر چیزی که فکر کنی به اختیار بود همه و همه اجبار تمام بود و تو فکر میکردی به اختیارته

اونوقت بهشت جهنم هم چرته درسته؟

چون ادم انگار رباته هیچ اختیاری از خودش نداره انگار

وقتی اختیار دارم ینی بهشت جهنم اون دنیام میتونستم تغییر بدم

و اگه اجبار بود ینی بهشت جهنم اون دنیام مسخررررره ترین بود

میفهمییینننننن؟؟؟؟؟

هر ک برای خودش یه دین مذهب ایین تعریف کرد

هر کسی یه چیزی میگه بقیه پیروش اما از کجا معلوم درسته

اثباتش از کجا معلومه؟؟؟

 یا میگن خودتون انتخاب کردین به این زندگی و اتفاقاتی که براتون افتاد بیاین😑از کجاااا اینو میگی ها؟ کجا نوشته کجا امضا شده فیلم دارین ازش؟ پس چرا یادمون نمیاد ها؟؟؟؟این چجورشه ها؟؟؟؟ 

چرا هر چرتو پرتی رو ول میدین

چرا باور کردن و میکنن ادمای ساده لوح تر؟؟؟

یه دیوونه سنگ میندازه تو چاه صدتا عاقل نمیتونن درش بیارن

میگه دین کامله اسلام و اصلا دین های دیگه فرض کنیم

یا یه ادمی 

ببین تا وقتی نتونه کامل تک تک جواب سوالاتو واضح بده بدون ناقصه

کدوم دین و ادمی تا بحال به این سوالا تونستن جواب بدن ها

از کجا اومدیم قبلا کجا بودیم چیکار میکردیم(کامل واضح یادمون میومد یا همون خدا خدا ح..م زاده ای که میگفتین ظهور میکرد ج میداد)

برای چی اومدیم( چرت نگو درست حسابی بندگی و این حرفا چرت)

هدفمون چی بود قرار بود به چی برسیم؟

چرا هرکسی دین خودشو تبلیغ میکرد

حتی اوناهم نسبی بودن یه چیز صدی و قطعی نبودن

یجور دنبال نخود سیاه فرستادن تا عمر چند ساله رو یجور باهاش سر کنن درگیر سوالا نشن

اما چرا

چرا نباید میدونستم

دقت کردین دین هیچ وقت بهش جواب نداده

هیچوقت نخواسته دنبال اونا بریم میگفت چون سردرگم میشیم

خب چرا اصلا چرا اومدیم برای چی

چرا همیشه میگفت به  غریزه تون قانع بشین

چرا نخواستن به اختیار پی ببریم؟

شاید غریزه و اختیار عالی میبودن

اما اختیار رو گرفتن غریزه رو نگه داشتن

این ادم رو محدود نگه میداشت

یا برعکس

اگه اختیار رو میدادن غریزه رو نگه میداشتن

بازم محدود بود

همش گفتن ازدواج نصف دینه

همه به ظاهر رسیدن به باطن کسی نه

دین اصلا اول و اخر ینی چی به چی میرسید به کجا میرسید

تا حالا دقت کردین بهش؟

هر کسی دین خودشو میاورد تا به هدفای خودش برسه نه اینکه مارو به هدفمون برسونه حتی اسلام

انگار داخل یه حبابیم یسریا محو زندگی حبابی ان درگیر 

یسریا فکر میکنن ازادن

ولی یسریا شاید اگاهن ولی خب هر چی میدویی بازم دور میخوره

یا یه دور میزنی به نقطه ۳۶۰ درجه میرسی همون نقطه قبله ولی انسان اون انسان قبل نیست

یا میخوای از اون حباب بیرون بیای اما نمیترکه پاره نمیشه سوراخ نمیشه

زندگی چی بود

به سادگی سادگی که نشون میدادن 

یا به گنگی گنگی که نشون میدادن

واقعا تعریفش چی بود

چرا هیچ کس درست حسابی تعریف نکرد چرا هیچ کس درست حسابی جوابی نداشت

بعدن رو ول کن بعد از مرگ 

من این دنیا رو میخواستم بدونم علت چی بود

اگه اختیار داشتیم پس چرا اجبار ها بود و نمیذاشتن

و اگه اجبار بود پس چرا فکر میکردیم اختیاره خودمونو گول نزدیم؟

چرا شمس میگفت نه اجباره نه اختیار

چرت نه اینوریه نه اونوری اوارگی محض

این میتونه یه دوراهیی باشه

هم اجبار نقض میشه هم اختیار

هدف چی بود

اگه قرار بود زندگی کنیم پس چرا نذاشت زندگی کنیم

چرا مانعمون شد چرا

چرا نه زندگی عادی نصبمون شد نه زندگی خاص

که تو جفتشونم زندگی میکردیم مدلاش فرق میکرد

یجورایی بلاتکلیف سرگردان اواره

چرا یسری از ما اینجور بودیم

چرا زندگی مون مشخص نشد برای چی اومدیم

چرا همش ک..یر دو زدن الکی اینور اونور زدیم

چرا خدا ح..م زاده از زندگی یسریامون س.ی.کشو زده بود

چرا انقدر تنها چرا انقدر بی حمایت چرا انقدر دشمن دار

چرا یسریامون هدر شدیم چرا حیف شدیم

چرا زندگی مون نابود شد

چرا مهارت ها استعداد توانایی هامون نابود شد

چرا روح جسممون مرد نابود شد چرا از مردن بدتر شد

چرا تلاش ها انگیزه ها نابود شد

چرا شانس مرد

چرا عدالت به فنا رفت

چرا زور به ما نیومد

چرا به جای پیشرفت پسرفت نصیبمون شد؟