بچه ها من تو روستا بدنیا اومدم ولی خیلی زرنگ بودم آرزوهای بزرگ داشتم از بچگی دوس داشتم پزشک شم با فشار زیاد درس خوندم پدرم بعد راهنمایی اجازه نمی داد ادامه بدم ولی با التماس فراوان دبیرستان وخوندم لیسانسمو گرفتم ولی نتونستم به ارزوهام به هدفم برسم چون بلا فاصله بعد دانشگاه ازدواج کردم با اصرار خونوادم زندگیم بد نیست ولی به ارزوهام نرسیدم الان بعد از ۱۴ سال زندگی مشترک احساس میکنم در حقم ظلم شد من زرنگ بودم پر تلاش بودم ولی شرایط بد از من زرنگتر بود و منو عقب انداخت.من الان پول از شوهرم چرا بگیرم؟چرا نتونستم یه کاری واسه خودم جور کنم خیلی عقب موندم،خیلی حیف شدم به ارزوهام نرسیدم.الان که بعضی ازآشناها رو می بینم نسبتا پیشرفت داشتن تو تحصیل من غبطه و غصه می خورم میگم کاش یکی بود اون موقعها حمایتم می کرد😔آرزوی بچگی وخاله بازیهای اون موقع که دکتر می شدم دقیق یادمه ولی نشد