منو جاریمو پدرشوهرم تو یه اپارتمانیم. مجلس بوده خونه پدرشوهرم ما نبودیم کلید دست پدرشوهرم بوده خواهرشوهرا تو خونمون به خاطر مجلس میرفتن و میومدن . از تو یخچالمون یه خوراکی که دوست داشتم و خودم درست کرده بودم نیست به جاریم گفته بودم .امروزم میخاستم برم بیرون بچه ها خودم بودن بهش گفتم بچه ها نیان خونه ما من نیستم حواسم بهشون باشه.رفته به مادرشوهرم گفته که بهم گفته خوراکی از تو یخچالمون وقتی نبودم برداشتن خوب خوراکی مورد علاقم بوده بستشو یکی کامل برداشته.بعد گفته بچه ها منم گفته نیان پایین یه وقت چیزی از خونش کم نشه در صورتی که خودش هر وقت میخاد بره بیرون میگه بچه هات نرن خونمون نیستم باهم دعواشون نشه.حالا نمدونم دلیلش ازین حرفا چی بوده رفته گفته پدرشوهرم اومده خونمون میگه کلید دست من بوده مگه ما دزدیم میگم من جا خواهری یه چیزی به اون گفتم میخاستم شما بدونین خودم میگفتم بعدم من گفتم بچه هاش نیان پایین باز من نیستم اتفاقی نیفته الان واقعا قصدش چی بوده که منو خراب کرده و حرفامو رفته به اونا زده
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
[QUOTE=392368203]قصدش خراب کردنت بوده دیگه ولی چه کاریه کلید خونه هم دیگه رو دارین برو قفل رو دست فقط پدرشوهرم داره بارها شده کلیدم نبوده جایی گذاشتم ازونا گرفتم
[QUOTE=392368203]قصدش خراب کردنت بوده دیگه ولی چه کاریه کلید خونه هم دیگه رو دارین برو قفل رو دست ...
خب تقصیر خودت ی کلید زاپاس بذار گلدون جایی وقتی فراموش کردی اون باشه بعدشم تو یه اپارتمان باشید وقتی اینطور بازم تنهایی نرید.بگین من نیستم بچه هاش میان بالا مسولیت داره و من نمیتونم قبول کنم
خوب مجلس داشتن ماهم شهرستان باید میرفتیم خونه ما لازم بوده
اگه اینقدر صمیمی هستید پس نباید خوراکی بهش میگفتید یا آدم باید حریم خصوصیش رعایت کنه یا وقتی مدیریت نکرد دیگه واسه خوراکی به جاری چیزی نگه البته نظر من
من خودم همسایه ایم گفتم که هم تو خیابون ببینیم سلام نمیکنیم چون جاریم فوق االعاده حسود و بدذات