من با خانوادش خیلی خوب بودم رفت امد داشتم بیشتر با پدرش وقتی ک اون باهاشون قهر بود من میرفتم بچهامم میبردم سر میزدم اما شوهرم همش حسودی میکرد نمیدونم چرا نمیخواست با خانوادش خوب باشم آخرم سز شوهرم باهاشون حرفم شد قهر کردم شوهرمم قهر بود الان آشتی کردن منم گفتم بذا باهم بریم کینه ها بره کنار گفت نمیخاد بیای تا نیمدن ازت عذر خواهی کنن نمیدونم چرا شوهرمن بجا ک بگ رفت آمد کن دلش میخواد من نرم و بیام بنظرتون چرا ؟افکارش چرا این خانواده خودشن ک...