رفته یودم خیلیم شلوغ بود، خلوت ترین قسمتشو پیدا کردم که اتفاقا پر از درخت کاج بود، نشستم زیرش اسمونو نگاه کنم به درد و بدبختیام فکر کنم دیدم از شاخه ی درخت یه طل*سم اویزونه، چند تا درخت بعدیم همینطور بود. رو همشون نوشته بودن به باد بیاویزید. از سر کنجکاوی سه تاشون رو باز کردم دوتاشون محبت و احضار شخص بود، یکی شون دفع اجنه و عوارض نمیدونم مریضی از شخص که توش یه چیز پودری خیلی خوشبو بود. بلافاصله انداختمشون تو جوی اب. حالا از عصر تا الان دلشوره افتاده تو دلم، ترس برداشتتم که چرا همچین غلطی کردم. تاثیری رو زندگی من نداشته باشه؟!
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.