منو شوهرم بالا سر تعمیر کار بودیم یهو دیدم دخترم رفته تو اتاق تیشرت شرت پوشیده از روش یه دامن کوتاه پوشیده پاهای شرتش از زیر دامن زده بود بیرون تینت لب هم زده بود اومد با تعمیرکاره چه گرم گرفته بود منو شوهرم مردیم از خنده بچمون تو ۵ سالگی کراش زده بود رو مرده 😅😅
فقط به امید این زنده ام که روزی درمان سی پی بیاد❤️ که منم نشستن و راه رفتنه پسره کوچولوم فرشته ی بی بالم و ببینم❤️ پسرم با تو، تو این جاده ها بدون امیدم میتونم زندگی کنم🫂
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.