با دوستم
یه پسره داشت با صدای بلند کلیپ های گوشیش رو میدید
یکی از کلیپ ها رو باز کرد یه اهنگ پخش شد که منو دوستم خیلی سریع برگشتیم به هم نگاه کردیم و اشک تو چشمامون جمع شد
هر دومون خاطره های خوبی نداشتیم
پسره تا اخر کلیپه رو با صدای بلند نگاه کرد، من عذاب میکشیدم ولی خودش یه لبخندی رو لبش بود
یه خانوم و اقای مسن روبرومون نشسته بودن و به ما نگاه میکردن وقتی میخواستن برن خانومه اومد طرفمون و گفت ارزشش رو نداره که غصه بخورین🥲❤️🩹