2777
2789

من ک مجردم هنوز

ولی گاهی سعی میکنه باهام صمیمی شه

باز باران با ترانه   با گوهر های فراوان.  می خورد بر بام خانه  یادم آرد روز باران  گردش یک روز دیرین   خوب و شیرین   توی جنگل های گیلان   کودکی ده ساله بودم   نرم و نازک   چست و چابک   با دو پای کودکانه   می دویدم همچو آهو   می پریدم از سر جو   دور میگشتم ز خانه   می شنیدم از پرنده   از لب باد وزنده   داستان های نهانی   راز های زندگانی   برق چون شمشیر بران   پاره میکرد ابر ها را   تندر دیوانه غران   مشت میزد ابر ها را   جنگل از باد گریزان   چرخ ها میزد چو دریا   دانه های گرد باران   پهن میگشتند هرجا   بس گوارا بود باران   به چه زیبا بود باران   می شنیدم اندر این گوهر فشانی   رازهای جاودانی   بشنو از من کودک من   پیش چشم مرد فردا   زندگانی خواه تیره خواه روشن   هست زیبا   هست زیبا   هست زیبا

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

وقتی جایی میرفتیم با خانوادش همه خواهر برادرهاش میرفتن و این تا دقیقه آخر میموند منتظر مامانش و متوجه نمیشدم که چقدر وابستس

همیشه دروغ میگفت که بعدا متوجه شدم

همیشه آماده کمک به کل خانوادش بود درحالی که بقیه باهاش اینجوری نبودن و منم میگفتم چه مرد خوبی که انقدر هوامونو داره در حالی که بعد از ازدواج متوجه شدم کلا اولویت اونان و خودشو قربانی میکنه

خیلی زیادی به خانوادش کمک میکرد. پدر مادرش پرتوقع شدند

الان بعد از این همه سال قول داده دیگه زیر بار هر چیزی نره

امیدوارم منم! هرچند بعید میدونم اما امیدوارم سر حرفش بمونه

وقتی جایی میرفتیم با خانوادش همه خواهر برادرهاش میرفتن و این تا دقیقه آخر میموند منتظر مامانش و متوج ...

واسه منم به مادرش وابسته اس البته مادرش مریضه بهش حق میدم و مشکلی ندارم

روز خواستگاری ازم بی هوا پرسید شما با خانواده ی من که مشکلی ندارید؟

منم مثل بچه ها جواب دادم نه چه مشکلی!

بعدا فهمیدم تمام فامیلهاشون باهاشون مشکل دارن

 و دوم اینکه داشت می گفت اگه رابطه به مشکل بخوره مشکل منم! من بعد از ازدواج فهمیدم وقتی در برابر هر توهین و تحقیر و ظلمی پشتم رو خالی دیدم.

ترنج

می‌گفت تفریحی مشروب میخورم 

بعدها کم کم دیدم وابستست 

وابستگی بیش از حد ب مادرش 

دهن دریدگی مادرش

اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها و سر المستودع فیها به عدد ما احاطه بهی علمک

واسه منم به مادرش وابسته اس البته مادرش مریضه بهش حق میدم و مشکلی ندارم

منم حق میدادم ولی بعدا متوجه شدم که کلا خواهر برادراش خودشونو کشیدن کنار و همیشه منتظرن همسرم کاری کنه

میگفت بعد ازدواجمون تنها دوست ندارم جایی بری یا با خودم میری یا کلا نمیری بعد من فک میکردم داره الکی میگ ینی ک دوست داره همه جا پیشم باشه ولی بعد هفت سال من تنها هیچ جا نمیرم گاهی ام ک خودش میگ برو انقد نرفتم میترسم حتی خونه باباممم تنها نمیرم 

منم حق میدادم ولی بعدا متوجه شدم که کلا خواهر برادراش خودشونو کشیدن کنار و همیشه منتظرن همسرم کاری ک ...

مال منم دقیقا همینه ولی خوب راضیم از این اتفاق چون حداقل امیدم اینه باهاش عاقبتم بخیر میشه انقد فکر خانوادشه

می‌گفت تفریحی مشروب میخورم بعدها کم کم دیدم وابستست وابستگی بیش از حد ب مادرش دهن دریدگی مادرش

منظورت از وابستگی رو دقیق تر توضیح میدی؟ چون مال من مادرش بیماره باید در خدمت مادرش باشه 

منظورت از وابستگی رو دقیق تر توضیح میدی؟ چون مال من مادرش بیماره باید در خدمت مادرش باشه

همه چیو باید با مادرش درمیون میزاشت 

همهههه چی 

و از اون برنامه میگرفت

اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها و سر المستودع فیها به عدد ما احاطه بهی علمک

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792