از اول زندگیش تا الانش دلش واسه شوهرش نسوخت مثلا شوهرش میگف لنگم میگف ب من ربطی نداره برو خودت جور کن
قرعه مینوشت شوهرش میریخت میگف در اومد میدم بهت در که میومد میرفت طلا میخرید
هرچی پول دستش میومد حتی کم میداد ب طلا از این طریق ی بار طلاهاشو فروخت خونشو عوض کرد با قرعه دوباره بر گردوند جاش
الانم کلی سکه داره ۱۲ تا النگو ریز ۲ تا تک پوش ۲ تا سرویس نیم ست ۳ تا انگشتر همش حداقل ۵۰۰ . ۶۰۰ گرم میشه داره میفروشه ماشین بخره واقعا ازش خوشم اومد 🫤 خیلی زرنگه
میای بریم خونش دزدی؟
خب پول این طلاهارو ازکجا اورده
نمیپسندم باید درک داشت باش ادم
تا این حد بدجنس بودن واقعا خوب نیس
اتفاقا تو نزدیکای ماام یکی اینجوری بود فهمیدم ۸ ساله با یکی تو رابطس صیغش کرده
۶۰۰ ۷۰۰ گرم نهایت بشه ۴ ملیارد
ولی اگر حامی شوهرش توی کسب بود ممکن بود این اعداد خیلس بیشتر باشه
دقیقا دختر خواهر شوهر منم الان راااااحت یه کیلو طلا داره
ب خودشم میرسه؟
نمیتونم
دل ندارم ببینم عزیزانم اذیت میشن من طلا دست دارم
شوهرش مگه اوسکول بود؟یباردوبارهمیشه نمیشه که دروغ این مدلی گفت
حالا اینکه از اول نیت داشته برای ماشین خریدن خوبه
ولی خیییلی بدم میاد اینایی ک الکی جمع میکنن طلا میخرن
ب نظرم خیلی بی فرهنگیه
ادم باید از پولش استفاده کنه لذت ببره
انقد میشناسم طرف خونه داره ماشین داره همه چی داره مثل چی حرص داره جمع کنه که یک سرویس به ده تا سرویسش اضافه بشه
نگه میدارن برای سر قبرشون
نه اصلا نمیپسندم زندگی مشترک من و تویی نداره
ولی من از اون زبل تر میشناسم، همین طلاها و قرعه خونگی رو جمع کرد رفت خونه خرید بنام خودش به همسرش هم هیچی هیچی نگفت، اومدن مستاجری ولی بازم نگفت که خونه داره
این سبکی توی زندگی مشترک نمیپسندم
