یادم افتاد گفتم بنویسم تا سبک بشم چون از این موضوع خیلی عذاب کشیدم
کسایی رو دیدم که وقتی میخوان برن مشهد یا کربلا اطرافیان ناراضی هستن میگن نرو
اما وقتی طرف میره و بر میگرده
کسایی که ناراحت بودن از رفتنش میگن ما که راضی نبودیم بری حالا صبر میکردی فلان وقت می رفتی دا و میزنن تو ذوق طرف
چرا درک نمیکنن بابا بخدا آقا طلبیده که این رفته و هر چقدر شما مانع بشین بازم اگه آقا بطلبه این هر جوری شده میره
اصلا ناراحتی که ناراحتین برین آب خنک بخورین تا ناراحتیتون رفع بشه
خواهشاً لطفاااا کسی رو دیدین که خیلیی عاشق مشهد و کربلا هستش ولی نمیتونه بره به طرف نگین حتما آقا نمی خوادتت که نمیتونی بری این حرف خیلی سوز بیشتری داره
من پارسال یعنی کاملا فشار روحی شدیدی بهم وارد شده بود و میگفتم الا و بلا باید برم مشهد یعنی هر راهی رو می رفتم اما جور نمیشد ( که یهویی در اوج نا امیدی جور شد)
اطرافیان هم میگفتن بابا بشین سر جات تا امام رضا نمیخواد هر وقت خواست اون موقع میری
یا یکی میگفت طرف ۵۰ سال سن داره تا حالا نرفته تو چرا خودت رو میکشی
یکی هم میگفت یکی داشت می رفت مشهد و تو راه تصادف کرد و فوت شد
تو رو خدا خواهشاً از این حرف ها برای کسی نزنین