یکی از شیرین ترین لحظات وقتیه ک واسه بچه ها میری خرید
انقد شیرینههههه
فک کن از دیشب ک کفش جدید خریدن موقع خوابم درنمیارن
یا لباس جدید میخرن دیگه درنمیارن
یا اسباب بازی حدید میخرن شب باخودشون میبرن توتخت میخوابونن
دنیای بچه های خیلی شیرینه
حتی با یه جفت جوراب عمیقا احساس شادی و خوشبختی میکنن
جدیدا انقد رو خودم کار میکنم ک کودک درونم قعال کنم
مثلا یه خرید خیلی کوچیک بتونه همینقدر احساس خوشبختی و بهم بده
غذایی ک دوس دارم بهم عمیقا احساس شعف و بده
خرید یه پفک بتونه غمامو ازیاد ببره
کاش خیلی زودتر به این دیدگاه راجب زندگی رسیده بودم
اینکه خوشبختی و خوشحالی و ارامش توی جزیی ترین روزمرگی های زندگیه فک میکنم وارد شدن به دهه سی کم کم انسان و وارد یه دوره ی جدیدی از نبوغ وپختگی میکنه در واقع زندگی اصلی همه ی ما از سی سالگی تازه شروع میشه
دارم به سی سالگی نزدیک میشم کم کم و فکر میکنم
الان وقت اسون گرفتنه وقت حرص نخوردن از بحثای خاله زنک " وقت لذت بردن از باقی مونده ی جوونی " 😍
دیگه باید به ته اگاهی و پختگی رسیده باشم ک ازاینجا به بعد عمیقا خودم و زندگی و دوست داشته باشم ...