این حسو اون داشت
وقتی مینشستم تو ماشین تا یع ربع غرق بود چشاش ذوقی میشد کل تایم یاهم بودنو تا برگشتنمون تعریف میکرد ازم
برمیگشتیم پیام میداد تعریف میکرد
پس فرداش عکسمو میفرستاد تعریف میکرد😐
ولی من اینطور نبودم حتی صورتش زخم شده بود متوجه نشده بودم
نمیدونم چرا با دیدنش خرذوق نمیشدم
گاز میگرفت تند تند بوس میکرد منم عین چوب خشک