مامانمو برده بودیم یه شهر دیگه دکتر....
داداشم رفت برامون عدسی خرید که بخوریم(صبح زود رفته بودیم)
توش مو بود....
من و مامانم بالا آوردیم...داداشمم نخورد ریختیم تو سطل زباله
بعد داداشم میگفت آره مغازه داره خودشم به لحاظ ظاهری خیلی کثیف بود ولی دیگه مجبور شدم خریدم