من پدر مادرم نوزادی جدا شدن
خواهر دوقلومم معلول
مامانمو ندیدم کلا بابامم معتاد بیکار
خونه مادربزرگ پدری بزرگشدم با سه تا عموی معتاد
یکی از عموهام ارازل چند بار زندان رفته
مهمونا تو خونه مامان سرد خونست
عموم بابامو با چوب زده عموهای دیگمو کتک زده
همینجوری بی دلیل کتک زدن همو
شما فکر کنین ما شبو اینجا با این همه مرد تنهاییم
همه رفتن
من و خواهرم موندیم
هووف. عزیزممم. متاسفممم
مامان خودت فوت کرده؟
چرا نرفتی ختمش؟
من نفهمیدم درست چیشد
مامان خودت فوت شده یا مادربزرگت؟
آخی مامان بزرگ فوت شد...تسلیت میگم عزیزم..من در جریان زندگیت هستم گلم..خواستگارت چی شد؟ازدواج کنید خواهرتم ببر...راستی مامان بزرگ تونست بهتون سهم ارث جدا بره؟یکی از عمه ها مخالف بود
عزیزم خدا صبرتون بده ....معتادها واقعا عقل درستی ندارن و زندگی کردن باهاشون بشدت سخته ....الهی بحق ایه به ایه قران کریم هردو خیلی زود تا اخرامسال شوهر کنید و برید سر خونه و زندگی هاتون وگرنه افسرده میشید
شمارو یادمه که عمه ها میخواستن طلایی که مادربزرگت خریده بود ازت بگیرن؟ درسته؟
خدا رحمت کنه مادر بزرگتو
مراقب خودتون باش آبجی تو تنها نذار هر جا رفتی ببرش
عزیزم
انشالله خداکمکت کنه
خدا رحمتش کنه . دیگه اونجا جای موندن نیست کاش یه خونه کوچیک اجاره کنی با خواهرت برید
وای خدا صبر بده
تونستی کاری کن برید بهزیستی والا از اینا بهتره .
