میدونم طبیعیه ،خب من با خاهرشوهر اولی و مادرشوهرم قطع رابطه کامل کردم
ولی خاهرشوهر دومیم خودش اومد طرفم بعد از اینکه از قهر برگشتم و سلام و علیک کرد و ی بار رفتم خونشون
هرجا می بینم سلام میکنه
ولی دیگه یک کلمه بیشتر از سلام خوبی حرف نمیزنه
و میدونم طبیعیه
ما قراره مسافرتی بریم ک اونا هم همسفرمونن ،ولی حتی یک کلمه تا حالا هرچی منو دیده از سفر حرف نزد وقتی با یکی از همسفرهای دیگمون بودم ،تا خاهرشوهرم اونو دید زود حرف مسافرتو پیش کشید باهاش
حالا امشب تولد دخترشه
داشتم میرفتم بیرون چون من و مادرشوهر و خاهرشوهر اولی همسایه ایم
دیدم همه شال و کلاه کردن و بچهاشون ب هم دیگه میگن تولد پارمیسه و میریم تالار مامان پارمیس(خاهرشوهر دومیم) کلی تدارک دیده و چند مدل چی و چی و چی ...(ی تالار عروسی کوچیکیه ک میشه جشن و اینارو بگیرن )
همه دعوت جز من ،حقیقتا خیلی ناراحت شدم اگر میخان اینجوری کنن دیگه سلام احوال پرسیدنشون چ معنی داره؟
حالا ب نظرتون دو ماه دیگه تولد پسرمه من فک میکردم مثلا فقط با خاهرشوهر اولی و مادرشوهر مشکل دارم با بقیه نه ،الان دیگه هیچکدوم خانواده شوهرم رو دعوت نکنم ؟ تو مسافرت ک چن روز دیگه میریم کاملا با خاهرشوهرم سرد باشم؟