سلام خانما خوبید من مامانم طلاق گرفته بعد من اومدم شهرستان دندونامو درست کنم پدرشوهرم تو بازار مارو دید اومد باهم رفتیم انگشترم شکسته بود جوش دادیم حالا شهرستان کوچیکه میترسم تو بازار یکی مارو دیده باشه و حرف دربیاره و بدبختی بشه برای من یا یکی عکس گرفته باشه بخدا ما اصلا با اونا کاری نداریم پدرشوهرم خودش باید فکر ابروی من باشه نیاد بچسبه به مامانم مبترسم اشنا دیده باشه به مادرشوهرم اینا بگه اخه من بخدا کاری نکزدم اینا ابروی منو میبرن مامانمم بدبختی گرفتتش ازدواج نمبکنه بره من بدبختیام کم بشه