از همون جمعه جواب منو نمیداد همیشه همینه وقتی بحثمون میشه میره من باید بیفتم دنبالش یا گوشی خاموش میکنه یا جواب نمیده اینسری حرف طلاق زد....منم خیلی استرسی ام وقتی ازش بی خبر میمونم خیلی حالم بد میشه قبلا اینجوری نبود خیلی نشانه در کل ولی بعد عقدمون بچه ننه شده با اینکه مامانش دوسال تلاش میکرد بهم نرسیم و خودش بهم میگفت ازدواج کنیم فقط بریم پشت سرمون نگاه نکنیم مجبور شدم پریشب رفتم محل کارش دیگه نیم ساعت موندم زنگ زدم به اون یکی گوشیش نمیدونستم خونست مامانش برداشت هر چی دلش خواست گفت که چرا انقد کنترلش میکنی چرا یمن بی احترامی میکنی مگه من چیکارت کردم آخه ظهرش بمن زنگ زده بود من جواب ندادم چون میدونستم میخواد همین حرفارو بزنه دیگه زنگ زده بود بابام....اره خلاصه گفت خیلی خوشحالم که احسان تورو شناخت چهره واقعیتو دید من بخاطر همین مخالف بودم دیشب مهمونی بوده خودت کنیومدی نذاشتی احسانم بیاد منم گفتم میخواستیم بیایم ولی دیر شد
دیگه از سرکار اومد چقدم عصبی شد گفت که چرا اومدی تا دیروز که زنگ زد پاشو برو خونمون با مامانم آشتی کنید
من دیگه خسته شدم همش جنگ و دعواست
تو زنمی اونا خانوادمن
اگه میای باهم خوب زندگی کنیم برو مشکلتونو حل کن
الان تعطیل شدی میری حرف میزنی
دیگه خوب بود چون فکر میکرد میخوام برم جواب تلفن میداد
دیگه دیروز چون خودش خونه نبود منم نرفتم خونشون گفتم الان برم مامانش میخواد منو قورت بده دیشب دید نرفتم باز جوابمو نمیده صبح هر چی زنک زدم جواب نداد بعد گوشی خاموش کرد الان دوباره روشن کرد زنگ زدم جواب نداد..ی وقتا انقد خوبه حس میکنم ملکه ام
ی وقتا کدعوا میکنیم اینجوری لج میکنه..نوبت مشاوره گرفتم برای چهارشنبه بریم همون مشاوری ک قبل نامزدی مامانش روانیمون کرده بود میرفتیم پیشش اون چون مارو هم میشناسه پیش همون وقت گرفتم
صبحم زنگ زدم بهش گفتم کی در میای از سرکار آخه دیشب شب کار بود منم داشتم میرفتم سرکار..مسیر سرکار من میشه سرکار اون هی رنگ زدم گفتم کی میای داد و بیداد میکرد میبینی که تو این خراب شده ام انقد بهم زنگ نزن
دیگه گوشی خاموش کرد الانم رسیده خونه
امروز میخوام برم خونشون به مامانش بگم که الان اومدم حرف بزنیم من با شما مشکلی ندارم بابت قضیه پنیر خودم ناراحتم اونشب هم میخواستیم بیایم ولی بیرونمون دیر شد تازه ما با اسنپ برگشتیم دیر شد
میدونه من استرسی ام و حالم بد میشه و همیشه از قصد میخاد حال منو بد کنه من چیکار کنم
بخدا دیروز از استرس صدام در نمیومد همش میلرزیدم