خیلی داستان ترسناک دوس دارم تعریف کنید بترسیم👹👹
بفرمایید
کرم داری ساعت سه شب
دو قدم راه مستراح نتونیم بریم 🤣
من میتونم ی کاری کنم دستات بیاد خودش بالا
یعنی قشنگ حس میکنی یکی(جن ها) مچ دستت گرفته داره اروم اروم دستات میاره بالا
من با یه جن زندگی میکنم اون طبقه اول من چهارم(مادرشوهر جادوگرم)
من یه بار دیدم ما قدیما عشایر بودیم چندسال پیش یه شب پدر مادرم اومدن شهر برای خرید دوتا از دخترعموهام اومدن پیش من و برادرم اونجا هم معروف بود به جن و غول دم اتاقامون ک چوبی بود یه پلیتی بود وگرن در نداشت یکی در هل داد ماهم باهزار ترس در یواش باز کرذیم دیدیم یه زن مو دراز خیلی خیلی قد بلند نگاهمون میکرد و دور میشد ایقد ترسیده بودیم که جرعت جیغ یا داد نداشتیم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
