2777
2789
عنوان

خونه در مادرم نمیتونم برم

161 بازدید | 5 پست

چون تروماها و احساسات بد بهم فشار میاره

کل زندگیم پر بود از فحش دعوا تحقیر استرس غصه و گریه 

کل بچگی و‌نوجوونی و جوونیم به لطف پدر و مادرم سوخت و دود هوا شد

خونه ای که با حسرت و کمبود توش بزرگ شدم

سر نماز با کمربند کتک خوردم! جلو دوست و معلم و فامیل و همسایه خار و خفیف شدم! از شدت خساست حسرت بدل خیلی چیزا بزرگ شدم! یه بچه ی سالم بودم تا فحش .... هم گفتن بهم! و خیلی چیزای دیگه

دیدنشون برام سخت شده

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

فراموش کن‌ونرو خونشون وزنرگی‌خودتوبساز

زیاد نمیرم

درگیر زندگی خودمم

ولی وقتایی که میرم همچنان همون روال برقراره 

جلو شوهرم نمیتونم بروز بدم مجبورم برم

منی ک نه خونه خودم راحتم نه خونه پدر مادرم 

دلم میخواد نباشم کلا

خدا رو مثل آدما فرض نکن. برای اون زمان مهم نیست. زمانش که شد، خودش خواسته ات رو بهت میده.زندگی من منشا تمام اتفاقای خوب دنیاست❤خدایا شکرت❤بعد ی سقط و یک سال اقدام بیبی چکم دوروز مونده ب ولادت پیامبرمون مثبت شد خدایا خودت مواظب تودلیم باش💚1402/9/7رفتمNT فندقم 12هفته و2 روزش بود و سالم،دکترم احتمال داد دختره ❤تودلیم ۱۴۰۳/۳/۱۴ساعت ۴به دنیا اومد 💛خدایا شکرت💜
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792