منکر این نمیشم که اخلاق بد نداره ،داره ولی اخلاقای خوبم داره خداروشکر
من آرزوم بود پزشکی قبول بشم با یه شخصی هم در ارتباط بودم اونم دانشجوی پزشکی بود ، میخواستیم هم دیگه رو .
ولی بعد دوبار کنکور دادن هرکاری کردم نشد که بشه پزشکی
بعدش دیگه به دلایلی رابطه بینمون هم خراب شد ولی واقعا دوست داشتیم همو
خلاصه گذشت و من الان دانشجوی قرهنگیانم ، تقریبا ۶ ماهی داره میشه نامزد کردم
امشب خواهر شوهرم داشت میگفت میخواد لیسانس پزشکی بخونه ولی اون شاغله یکی از رشته های پیراپزشکیه
یهو یاد خودم افتادم خیلی یجوری شدم گفتم کاش متاهل نمیشدم درسمو میخوندم میرفتم همون دانشگاهی که اون شخص بود
با اینکه نامزدم میگه پزشکی دوست داری اصلا من هزینه همه چیزش میدم حتی ماشینم میقروشم ولی تو بخون
دوسم داره خداروشکر امروز برادر شوهرم بهم میگه این انقد عاشق شده خوش و حواس براش نمونده چیکار کردی باهاش دختر
خیلی حامیه خداروشکر
ولی من 🥲🥲🥲
همش میگم دوست داشتم پزشک بشم با یه پزشک هم ازدواج کنم
نه اینکه پزشک بشم ولی همسرم پاسدار باشه
یه حرفی بزنین سر عقل بیام