2777
2789
عنوان

همسرم آبرومو جلو مهمونا برد

1049 بازدید | 51 پست

یعنی از حرص دارم خفه میشم .

آخه یه مرد اینقدر نادون. من آخه چیکار کنم با این مرد .


همسرم و دوتا برادراش از شهرستان اومدن تهران و اینجا هم کارمیکنن هم زندگی .

هر سه تاشون زن و بچه و...دارن اینجا .

کلا ۳تا برادرا با هم سرد هستن، یا اینطوری بگم خانوادشون کلا سردن .

امشب یکی از برادراش ما رو دعوت کرده بود خونشون شام(به غیر از برادرا ، اون دوتا برادر چون زودتر مزدوج شدن ،خانوماشون و خودشون اینجا با چند نفر از اهالی شهرستانمون که اینجان رفیق شدن و باهم رفت و آمد دارن و هر پنجشنبه تو خونه یکیشون مهمونن، کلا ما از اول با اینا نجوشیدیم چون خانوماشون از من بزرگ ترن اصلا نمیتونم باهاشون ارتباط بگیرم همچنین همسرم با مرداشون  )

همسرم چند بار بهم گفته به زن داداشام بگو ما رو با اونا باهم شام دعوت نکنن، یا میکنن سه تایی برادرا باهم باشیم یا کلا ما رو دعوت نکنند...منم بهش همش میگفتم زشته چطور وقتی زنگ میزنه دعوت می‌کنه بگم نه ما نمی‌خوایم با اونا توی یه جمع باشیم و... و اینکه یکی دو بار غیر مستقیم به زن داداشش گفته که از این جمع خوشم نمیاد و حوصله سریر هست و فلان ولی خب اونا دوست دارن همه رو باهم دعوت کنن، من که نمیتونم حرفی بزنم و اعتراض کنم 

خلاصه ما رو امشب دعوت کردن 

همسرم میگف من نمیام منم گفتم زشته دعوت کردن .

خلاصه اومد ، کاش قلم پام می‌شکست و پامو تو اون خونه نمیزاشتم



🌸گاهی اونقد درگیر آینده میشی که یادت میره الان وسط جایی هستی که قبلاً آرزوشو داشتی...🌸

چون کلا شغل همسرا بازاریه ، اکثرا ساعت ۱۱.۳۰ میاین واسه شام .

خانوما هم ۷،۸ میرن دور هم باشن .

من رفتم .

همه آقایون ساعت ۱۱.۳۰ خونه بودم الا همسر من ، دو بار زنگ زدم گفت میام میام ، زن داداشش هم دید اینطوریه و همسرم نمیاد به جای شام اول میوه رو آورد تا مشغول باشن .

خلاصه ساعت ۱۲.۱۰آقا اومد چه اومدنی .

اول از همه که وارد شد همه سلام و علیک و فلان ،اقا یه سلام داد گفت دست و صورتمو بشورم بیام رف دستشویی ، یعنی وارد سالن نشد و از راه رو رف اونطرف .

بعدش اومد سلام و اینا ، نشست سرشو انداخت پایین .

یکم بعد شام آوردن ،زود شام رو خورد کشید کنار ،داداشش تعارف می‌کنه بکش و اینا یه طور تلخ میگف من نمی‌خورم من نمیخوام ، انگار نه انگار یه تشکری بکنه یا بعد شام به دستت درد نکنه بگه ،انگار با غل و زنجیر بستنش اونجا .

🌸گاهی اونقد درگیر آینده میشی که یادت میره الان وسط جایی هستی که قبلاً آرزوشو داشتی...🌸

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

بعد کشید کنار گوشی رو گرفت دستش،سرشو انداخت پایین تاااااوقتی بیایم .همه باهم در حال بگو و بخند این سرش تو گوشی از دیوار داره کفتر میبینه .چند بار بهش پیام دادم گوشی رو بزار کنار زشته ،انگار نه انگار ،

اخماشو کرده تو هم سرش تو گوشی 

زنداداشش بهش گف چی میبینی که تو گوشیتی ،اینم میگه گفتر،.

الان زنداداشش منو دست انداخته ، از شوهرت بپرسیم تو رو بیشتر دوست داره یا کفتر که همش فکرش پیش کفتراس.اون یکی خانوما هم آره کفتر مگه چی داره همسرت اینقدر علاقه داره حتی اینجا هم دست نکشیده ازشون .

تو بگو به غیر از سلام و خدافظی یه کلمه حرف زد ، نه 

اصلا حرف به درک آخه مرد حسابی چرااا باید همش سرت تو گوشی باشه .

خونشون کلا۵۰متره ، کلا تو یه جای ۱۵،۱۶متری همه نشسته بودیم ، با فاصله هم نبود بگم فاصلشون زیاده باهم یا کسی نزدیکش نیس باهاش حرف بزنه

🌸گاهی اونقد درگیر آینده میشی که یادت میره الان وسط جایی هستی که قبلاً آرزوشو داشتی...🌸

آخرش ساعت ۱.۳۰هندونه آوردن از حرص داشتم میترکیدم .

نتونستم بشینم دیگه رفتم حاضر شدم بهش گفتم بیا بریم ،

همه گفتن بشینین و فلان زود پاشدنش رو بهونه کردم و زدم بیرون .

یعنی از دماغم در اومد .

بعد تو راه به آقا میگم با من حرف نزنا این چه کاری بود کردی ؟تو فرهنگ و ادب خودتو به اونا نشون دادی نه چیز دیگه .

چیکار کنه خوبه ؟؟قهر کرده باهم حرف نمیزنه 🌚 عوض اینکه من شاکی باشم آقا شاکیه 😑😑

🌸گاهی اونقد درگیر آینده میشی که یادت میره الان وسط جایی هستی که قبلاً آرزوشو داشتی...🌸

خب

حالا حرص نخور با خونواده خودش اینجور رفتار کرده دیه😂

🍀از پاهاییکه نمی‌توانند تورا به ادای نماز ببرند انتظار نداشته باش که تورا به بهشت ببرند،،،قبرها پر است از جوانانی که می‌خواستند در پیری توبه کنند...🍀

همسر❌️ بچه دوساله✅️

خلائی به شکل خداوند در قلب هر انسان وجود دارد و آن هرگز با هیچ چیز آفریده شده دیگری پر نمی گردد و آن فقط با خداوند پر می گردد.🦋                                                                           

گروه زدیم با خانومای نینی سایتی کسی خواست بیاد درخواست بده لینک بدم

کجا گروه زدین ؟ 

پیشنهاد‌میکنم بخونیدش قشنگه 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸حجاب، نشانه‌ای از عزت و کرامت است که در دنیای پر زرق و برق، به انسان اصالت می‌بخشد ، حجاب احترام به خود و دیگران را نشان می دهد ،حجاب نه محدودیت، بلکه آزادی است؛ آزادی در انتخاب و احترام به خود ،حجاب، سپری است در برابر هرگونه بی‌احترامی و نگاه‌های سطحی ،حجاب، به معنای احترام به خود است ، حجاب پوشش انسانیت و برهنگی نماد حیوانات است ،هر زن با حجاب، داستانی از ایمان و شخصیت خود را روایت می‌کند ،حجاب موجب عزت و احترام بیشتر به زن در جامعه می شود، (حجاب حفظ کرامت و شخصیت زن در جامعه است)🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

حتی من کمالگرا میگم شوهرت بد نیست ولش کن بیچاره رو

شوهرم بد نیس ، خیلی هم خوبه .ولی یه رفتار های بچه گونه ای بعضی وقتا داره حرصم در میاد .

اصلا منطقی فکر نمیکنه ،چرا باید یکی به خاطر تو یه بار دیگه واسه تو تنهایی مهمونی بگیره ؟

اونم والا زیاد نمیریم من از پارسال هیچ کدوم رو ندیده بودم .


🌸گاهی اونقد درگیر آینده میشی که یادت میره الان وسط جایی هستی که قبلاً آرزوشو داشتی...🌸
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   asraam  |  4 ساعت پیش
توسط   آرزو1388  |  21 ساعت پیش