یه بار 7 سالم بود یکی دقایق زیادی از بیرون پنجره اتاقم داشت تو اتاقمو نگاه میکرد سایه یه مرد بود هرچی صدا زدم جوابی نشنیدم فقط و فقط وایساده بود تورو نگاه میکرد خواهرمو بیدار کردم اصلا توجه نکرد منم از ترس تا صب زیر تختم خوابیدم مامانم اینام خونه نبودن...