نه با روانشناس و دکتر حرف نزدم..بخدا شرایط مالیم الان یکسال و نیمه خیلی افتضاحه..شارژ و اینترنت و خرج خورد و خوراکمون بنده خدا بابام اینا میدن..درآمد شوهرمم میره همش بابت وام و قسط...
ممنونم آفرودیت مهربونم...من یه دوست مهربون دارم که وقتی باهاش میحرفم آرومم میکنه...اما از ته ته دل هیچوقت حالم خوب نیست...قربونت برم که این قدر مهربونی..فقط واسم دعا کن...من از بچگی مامان و بابام خیلی دعوا میکردن و کتک کاری میکردن..دوران مجردیم لحظه به لحظم با ترس و استرس سپری شد...بخدا میرفتم مدرسه تو این غم و غصه بودم که نکنه دوباره مامان و بابام دعواشون بشه و مامانم کتک بخوره...میومدم خونه کم حرف میزدم که بابام ازم عیب و ایراد نگیره که بخواد جر و بحث بشه..خیلی دلم پره...خیلی...نشستم الانم کلللللی گریه کردم...فقط خدا میتونه حالمو خوب کنه...