من یک سال هست ازدواج کردم اخرین عروس و کوچیکه هستم،جاری من با روی خوش میومد پیشم و همش از خانواده شوهرم بد میگفت و غیبتشون و میکرد و منم ساده ازشون بد میگفتم،چند وقته انقدر با خواهرشوهرم و مادرشوهرم صمیمی شده که حسابی برا اونا عزیز شده….(تا قبل ازدواج من قهر بودن باهم)تا من عروسشون شدم اومد اشتی کرد با خانواده همسرم
شما هم یه جاری هستی و دست کمی از اون نداری
بله میدونیم ماهم تجربه کسب کردیم تا متوجه شدیم 😁
با خانواده شوهر نباید صمیمی شد تمام🙌🏻
اون بد میگفت شما چرا خوشت اومده بود و غیبت کردی
حس میکنم از قصد جلوتر اینجوری گفته که ببینه چی راجب خانواده همسرت میگی که بره بگه
هرگز نباید به کسی اعتماد کنی و غیبت خانواده شوهرو بکنی،حتی فامیلای خودت
اسم بدگویی،سادگی نیست ! کار هردوتون اشتباه بوده
شما پیش جاری بد خانواده همسر رو میگفتید الان پشت جاری دارید بد میگید
درستش اینه بگید با جاری و هرشخصی که بدگویی دیگران رو میکنند صمیمی نشید و بهشون اعتماد نکنید و گرنه شخصیت سالم باشه نسبت اهمیتی نداره
اینکه قهرشون به اشتی ختم شده و صمیمی شدند یعنی احتمالا دو طرفه متوجه اشتباهاتشون شدند و رابطشون خوب شده
هرکه عیب دگران پیش تو اورد و شمرد
بی گمان عیب تو پیش دگران خواهد برد
تازه فهمیدی من ۱۲ ساله میدونم به همه نصیحتم همینه هر چند اونا بهترین باشن ولی یکی از بزرگترین اشتباه های زندگی هر آدمی صمیمی شدن با خونواده شوهر مخصوصا جاری
تجربه شو دارم و دوباره غ ل ط بکنم صمیمی بشم
البته خوب شدشناختمش
دوتا جاری منم باهم صمیمی شدن غیبت کرده بودن بعد دوتاشون هم و لو دادن واسشون دادگاه خانوادگی تشکیل شد یکیش که شوهرش پشتش بود براش مهم نبود ولی اون یکی که طرف خانواده بود زنشو وادار کرد بهشون بگه غلط کردم ببخشید
الآنم سالهاس باهم قطع رابطه ن
جاری از اولم برای صمیمیت با شما آفریده نشده
یه رابطه رسمی ولی مهربان باید داشته باشین
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز